Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


راهنمایان گردشگری،‌ کاشفان سرمایه‌های نمادین

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[23 Mar 2016]   [ دکترمحسن رنانی]

دکتر محسن رنانی عنوان کرد

اصولا صنعت گردشگری هر کشور بر محور «سرمایه های نمادین» آن کشور می چرخد که برخی از اقسام این سرمایه ها، ذاتا واجد ارزش های تاریخی و فرهنگی هستند و برخی نیز اصولا دست ساز بوده و با هنر مردمان و همت دست‌اندرکاران گردشگری و درایت سیاستگذاران یک کشور شکل می گیرند.

مطابق با مباحث جامعه­شناسان، هر جامعه‌ای دارای شش نوع سرمایه است: سرمایه اقتصادی، سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه سیاسی و سرمایه نمادین. سرمایه­ اقتصادی شناخته­شده­ترین نوع سرمایه است که شامل انواع سرمایه­های فیزیکی (ساختمان، زمین، ماشین­آلات، تجهیزات و...) و سرمایه‌های مالی (پول، اعتبار بانکی، سهام، ارز، طلا و...) است که از طریق آنها می‌توان ارزش اقتصادی خلق کرد. از زمان پیدایش علم اقتصاد در قرن هفدهم میلادی تا اوایل قرن بیستم، آن­چه که بر اندیشه اقتصادی حاکم بوده و به عنوان پایه توسعه اقتصادی جوامع تلقی می­شد، سرمایه اقتصادی بوده است. در اوایل قرن بیستم به تدریج مفهوم «سرمایه انسانی» مطرح شد که مقصود از آن توانایی­های تخصصی و فنی و کارآمدی­های فرد است که حاصل انباشت دانش و تجربه در اوست. هرقدر تحصیلات و تجربه فرد در فعالیت­ها بالا رود و مهارت پیدا کند، توانایی و کارایی وی نیز در فعالیت­های اجتماعی، اقتصادی و تولیدی بالا می­رود. اما در دهه 60 میلادی، جامعه­شناسان مفهوم جدیدی از سرمایه تحت عنوان «سرمایه اجتماعی» را کشف کردند. سرمایه اجتماعی عبارت است از: «مجموعه مناسبات و شبکه روابط اعتمادآمیز و همیارانه­ای که میان افراد یک جامعه شکل می­گیرد». مثلا وجود اعتماد یا مشارکت یا همیاری و همدلی در میان افراد نشانه سرمایه‌ اجتماعی آنان است. همچنین شکل گیری نهادهای مدنی که مستلزم اعتماد و مشارکت است، (نظیر خیریه‌ها، احزاب، سازمان‌های مردم نهاد، کلوپ‌های ورزشی،‌ اتحادیه‌های صنفی و نظایر آن) نشانه وجود سرمایه‌اجتماعی در یک جامعه است.

در میان این سه نوع سرمایه (اقتصادی، انسانی و اجتماعی)، سرمایه اجتماعی مهم­ترین نوع است، به­طوری­که اگر سرمایه اجتماعی وجود نداشته باشد، سرمایه‌های اقتصادی و انسانی نیز نمی­توانند چندان مفید واقع شوند. برای روشن شدن بهتر مفهوم و تفاوت این سه نوع سرمایه از مثال بازی فوتبال بهره می­برم. در بازی فوتبال، زمین چمن، نورپردازی، جایگاه تماشاچیان و سایر تجهیزات ورزشگاه در حکم سرمایه اقتصادی بازی هستند. همچنین بازیگران توانمند و مربیان کار کشته در حکم سرمایه انسانی بازی هستند. اما قواعد و قوانین بازی، پایبندی بازیکنان به اخلاق بازی، داوری بی­طرف و اعتماد تیم­ها به داوران و نظایر این­ها، سرمایه اجتماعی بازی تلقی می­شوند. اکنون علی­رغم وجود سرمایه­های اقتصادی بازی (نظیر وجود بهترین ورزشگاه و زمین بازی)، تا زمانی که سرمایه انسانی بازی یعنی بازیگران حرفه­ای فراهم نشوند، بازی شکل نمی­گیرد و باز هم تا زمانی که سرمایه اجتماعی بازی شکل نگیرد، یعنی بازیگران تیم نتوانند با هم تعامل برقرار کنند و اخلاق بازی را رعایت نکنند و به قواعد بازی تمکین نکنند و به داور اعتماد نکنند، بازی نمی­تواند شکل بگیرد و اگر هم شکل بگیرد، به سرعت متوقف می­شود. اقتصاد هم این­گونه است. بهترین منابع مالی و تجهیزات و بهترین مهندسان و بنگاه­های تخصصی را هم که داشته باشید تا این مجموعه نتوانند در یک بستر اجتماعی مناسب تعامل داشته باشند، بازی اقتصاد شکل نمی­گیرد.

سرمایه­های فرهنگی نیز مجموعه عوامل انسانی و غیرانسانی­ای هستند که فرهنگ را می­سازند. دیوان شعرا، نوشته­های قدما، داستان‌ها و متل‌ها و یا آثار باستانی و نیز سنت­ها و هنجارهایی که به ما رسیده­اند، همگی سرمایه­های فرهنگی محسوب می­شوند. معماران، هنرمندان، موسیقی­دانان، شعرا، عرفا و آثار آنان که نمادهای فرهنگی و تمدنی ما هستند نیز سرمایه­های فرهنگی ما را می­سازند. سرمایه‌های سیاسی نیز شخصیت‌های سیاسی هستند که به نوعی اقتدار و مقبولیت سیاسی رسیده‌اند و به کمک آن می توانند جامعه را از بحران‌های پیش رو به سلامت عبور دهند یا تحولات و اصلاحات لازم برای رشد جامعه را مدیریت کنند

سرمایه نمادین؛ نقطه آغاز تحولات مثبت اجتماعی و توسعه ای

سرانجام در دهه 90 میلادی جامعه­شناسان مفهوم «سرمایه نمادین» را کشف و مطرح کردند و پس از آن اقتصاددانان دریافتند که اصولا توانایی یک جامعه برای تولید و انباشت سرمایه نمادین، نقطه آغازین قرار گرفتن در مسیر تحولات مثبت اجتماعی و توسعه است. در واقع توسعه یعنی توانایی یک ملت در تولید، انباشت و حفاظت از سرمایه­های نمادین. البته نقطه تمرکز ما در این نوشته بر این نوع سرمایه است چرا که اصلی‌ترین سرمایه ای که صنعت گردشگری هر کشوری حول آن شکل می‌گیرد، «سرمایه نمادین» است.

اما این سرمایه نمادین چیست؟ هر کدام از سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی، انسانی، فرهنگی و سیاسی که در یک جامعه به مرز شهرت همراه با احترام و افتخار برسند، به سرمایه نمادین تبدیل خواهند شد. پس سرمایه­های نمادین عبارتند از: «انواع سرمایه­های اقتصادی، انسانی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که در سطح محلی، منطقه‌ای، ملی یا جهانی به سمبل و نماد تبدیل شده­اند، به صورت فراگیر شناخته شده­اند، به یک نماد برای آن جامعه تبدیل شده­اند و چیزی از جنس احترام و افتخار در آن­ها تبلور یافته است». برای مثال ساختمان یک سرمایه اقتصادی است، اما زمانی که شهرت جهانی پیدا ­کند به سرمایه نمادین تبدیل می­شود؛ نظیر: ساختمان «اپرای سیدنی» یا «برج خلیفه» در دبی. همچنین بسیاری از سیاستمداران گذشته و امروز جزو سرمایه‌های نمادین هستند، مثل امیرکبیر یا مصدق شخصیت‌های سیاسی بوده اند که اکنون نمادین شده‌اند. همچنین هنرمندان می­توانند سرمایه­های نمادین باشند، یعنی آن­ها در ابتدا سرمایه فرهنگی بوده­اند، اما به تدریج زمانی که شناخته شده­، شهرت یافته­اند، محبوب شده­اند و مورد احترام واقع شده­اند به سرمایه نمادین تبدیل شده­اند.

گاهی اوقات سرمایه­های نمادین نوعی پوشش، نوعی رفتار، یک رقص محلی، یک موسیقی محلی و یک جشن محلی است که توانسته­اند واجد احترام و افتخار برای یک جامعه یا بخشی از آن جامعه شود. مثلا موسیقی سنتی ایرانی، رقص کردی،‌ یا مراسم نوروز، نوعی سرمایه نمادین هستند که در اصل سرمایه اجتماعی بوده اند.

کارکرد سرمایه­های نمادین، جذب و تکثیر انبوه انواع سرمایه­های دیگر است. در واقع سرمایه نمادین موتور تولید انواع دیگر سرمایه است. اگرچه سرمایه­های نمادین خود در آغاز یکی از انواع دیگر سرمایه­ بوده­اند که به سرمایه نمادین تبدیل شده­اند؛ اما همین که این دگردیسی در آنها رخ داد، خودشان کارخانه تولید دیگر انواع سرمایه می­شوند. بنابراین ما با تبدیل هر سرمایه معمولی اقتصادی یا فرهنگی یا انسانی یا اجتماعی یا سیاسی به سرمایه نمادین، در واقع یک کارخانه تولید یا جذب انواع سرمایه ایجاد کرده­ایم. اکنون ببینیم سرمایه نمادین چگونه جاذب و خالق انواع سرمایه­های دیگر می­شود.

اگر به شهرهای تاریخی ایتالیا بروید، می­بینید که در هر میدانی یک مجسمه­ای وجود دارد و در پایین آن تاریخچه­ای از آن نوشته شده است. مثلا در یک میدان، «تندیس داوود» را قرار داده­اند و میدان را به همان نام می­خوانند. اما این تندیس، یک کپی از«مجسمه داوود» است که در اوایل قرن شانزدهم میلادی توسط میکل­آنژ تراشیده شده و اکنون در موزۀ آکادمی هنر ایتالیا قرار دارد. امروزه خیلی­ها که به فلورانس مسافرت می­کنند، در میدان داوود در کنار تندیس داوود که کپی مجسمه اصلی است عکس می­گیرند. ببینید چه رخ داده است و چگونه از یک سرمایه فرهنگی زنجیره­ای از سرمایه­های نمادین تولید شده است. ابتدا ایتالیایی­ها میکل­آنژ را که در قرن شانزدهم میلادی می­زیسته است به جهان معرفی می­کنند. چگونه؟ کتاب­هایش را چاپ می­کنند، کرسی دانشگاهی به نامش تاسیس می­کنند، بورسیه تحصیلی به نامش می­دهند، دوره­های آموزش نقاشی سبک میکل­آنژ می­گذارند و... و با این کارها، یک نقاش ایتالیایی را به یک نقاش جهانی تبدیل می­کنند. حال میکل­آنژ که یک سرمایه فرهنگی بوده است وقتی در سطح جهان شناخته می‌شود، به یک سرمایه نمادین برای ایتالیا تبدیل می­شود. خوب حالا تمام کارهایی که میکل­آنژ انجام داده است، مثل مجسمه داوود، مجسمه موسی، تندیس بردگان و... نیز جهانی می­شوند. به تدریج خود مجسمه داوود، مجسمه موسی و تندیس بردگان، برای ایتالیا به سرمایه­های نمادین تبدیل می­شوند؛ یعنی در سراسر جهان شناخته شده­اند. اکنون از سراسر جهان توریست­ها به ایتالیا می­روند تا این تندیس­ها را ببینند. یعنی این سرمایه­های نمادین موجب جلب منافع تازه­ای برای این کشور می­شود و صنعت توریسم را در ایتالیا توسعه می­دهد. اما کار به این­جا ختم نمی­شود. ایتالیایی­ها از روی مجسمه داوود یک کپی می­سازند و آن را در میدانی به همین نام نصب می­کنند و میدان را به انواع جاذبه­های دیگر؛ مانند آب­نما ، باغچه­های زیبا و انواع مجسمه­های دیگر می­آرایند و پس از آن هم پوسترهای زیبایی از این میدان چاپ می­کنند. حالا هر توریستی که به ایتالیا می­رود، در این میدان عکس می­گیرد و پوستر این میدان را خریداری می­کند که در نتیجه آن کم کم این پوسترها از طریق توریست­ها به کشورهای مختلف جهان می­رود و توریست­ها درباره زیبایی این میدان با دوستان و آشنایان خود صحبت می­کنند و به تدریج میدان داوود در همه جهان شناخته می­شود. پس حالا میدان داوود هم به یک سرمایه نمادین تبدیل می­شود. می­بینید که چگونه از یک سرمایه فرهنگی اولیه، زنجیره­ای از سرمایه­های نمادین تولید می­شود که موجب جذب منافع زیادی به سوی ایتالیا می­شود و اکنون همین سرمایه­های نمادین، ایتالیا را به یکی از قطب­های اصلی گردشگری در جهان تبدیل کرده است که سالیانه ده­ها میلیارد دلار درآمد ارزی برای این کشور به همراه دارد.

بنابراین کل صنعت گردشگری بر پایه جاذبه­هایی بنا شده است که نقش سرمایه­های نمادین دارند. به دیگر سخن، توریسم بر پایه سرمایه­گذاری در سرمایه­های نمادین توسعه می‌یابد. اگرچه در کنار سرمایه­های نمادین بایستی در زمینه هتلداری، حمل و نقل، خدمات گردشگری و دیگر زیرساخت­های گردشگری نیز سرمایه­گذاری مکفی صورت پذیرد، اما تا سرمایه نمادین وجود خارجی و عینی نداشته باشد، توریسم شکل نمی­گیرد.

بخشی از سرمایه­های نمادین از گذشتگان برای ما به جا­ مانده­اند و به طور بالفعل وجود دارند؛ آثار تاریخی و معماری نظیر میدان نقش جهان، تخت جمشید و ماسوله از این دست هستند. بخشی دیگر تنها به صورت بالقوه وجود دارند؛ اما تبدیل به سرمایه نمادین نشده­اند. شهرها و روستاهای ما انباشته از این گونه جاذبه‌ّهای بالقوه است. مگر چادر سفید زنان ورزنه در تمام جهان پوشش یکتایی نیست؟ اما ما نتوانسته ایم آن را به یک سرمایه نمادین تبدیل کنیم. مگر قطعه سنگ اژدها گون که در آستانه شهر اصفهان بر فراز کوه دنبه قرار داشت،‌ یک سرمایه نمادین بالقوه نبود که می توانست با اندکی حجاری به یک اژدهای غول پیکر تبدیل شود و همه چشم‌های جهانیان را به سوی خود جلب کند؟ اما هیچ کس به این سرمایه توجهی نکرد و سرانجام نیز شهرداری مجوز ساخت یک مجتمع مرتفع ساختمانی را در دامنه کوه داد و این سرمایه برای همیشه محو شد. اگر خوب بنگریم اطراف ما پر از جاذبه‌های نمادین بالقوه است که می‌تواند به یک سرمایه‌نمادین جهانی برای ما تبدیل شود.

این همان بخشی است که دولت با سیاستگذاری­های خود و متولیان و فعالان گردشگری با ابداع و نوآوری­های خود می­توانند زمینه بالفعل شدن آن­ها را فراهم کنند. این­که جامعه­ای بتواند به راحتی سرمایه نمادین تولید کند، یک هنر است. گاهی حتی با سرمایه­های اقتصادی و فرهنگی اندکی نیز می­توان سرمایه نمادین بزرگی تولید کرد. برای نمونه تصور کنید که در یکی از روستاهای کشور مراسم جذاب موسیقی و رقص محلی هر ساله برگزار می­شود. این مراسم برای آن روستا یک سرمایه اجتماعی محسوب می­شود. دولت یا راهنمایان گردشگری می­توانند با معرفی این مراسم به توریست­ها به تدریج آن را به یک جاذبه و یک سرمایه نمادین برای منطقه یا کشور تبدیل کنند. بدین­منظور کافی است راهنمایان گردشگری چنین جاذبه­های کوچک، پنهان و پوشیده­ای را کشف و مدیران موسسات گردشگری نیز سازوکاری را برای بردن توریست­ها به آن­جا و ایجاد جاذبه برای آن­ها فراهم کنند.

به عنوان نمونه دیگر، شخصی که در استان فارس از طریق راه­اندازی یک موسسه خدمات توریستی زمینه رفتن توریست­ها به مناطق چادرنشین عشایری را فراهم می­کند و موجب ایجاد جاذبه برای گردشگران خارجی می­شود و صنعت توریسم را گسترش می­دهد، این فرد در حقیقت دارد سیاه چادرهای عشایری را برای ایران به یک سرمایه نمادین تبدیل می­کند. گاهی اوقات یک قاب عکس، یک انگشتر، یک منار، یک ساختمان عادی، یک منظره طبیعی، یک آواز، یک آهنگ می­تواند به یک سرمایه نمادین و در نتیجه به یک جاذبه گردشگری تبدیل شود. احتمالا شنیده اید که وقتی فرگوسن، مربی اسطوره­ای منچستر یونایتد، آدامس خود را در آخرین بازی­ای که مربی­گری می­کرد، بر زمین انداخت، شخصی آدامس او را برداشت و آن را در یک قاب بلورین قرار داد و آن را به قیمت گزافی فروخت. در واقع او نیز همین آدامس را به یک جاذبه توریستی یا یک سرمایه نمادین تبدیل کرده است که اکنون بسیاری از توریست­هایی که به انگلستان می روند برای بازدید از آن به موزه ورزش انگلستان هم سری می زنند.

این هنر راهنمایان گردشگری است که سرمایه­های نمادین بالقوه را کشف کنند و از طرق مختلف به سرمایه­های بالفعل مبدل سازند. بسیاری از جاذبه­ها به­گونه­ای هستند که تنها راهنماها متوجه جاذب بودن آن­ها برای توریست­ها می­شوند، نه سیاستگذاران و نه حتی مردم محلی. بنابراین راهنمایان گردشگری باید ظرفیت­های بالقوه­ای که امکان مبدل شدن به سرمایه نمادین را دارا هستند، شناسایی کرده و آن را به سیاستگذاران و دستگاه­های متولی مربوطه منعکس سازند و از آن­ها بخواهند زمینه­های زیرساختی لازم برای این جاذبه­های بالقوه را آماده سازند. برای نمونه بد نیست بدانیم که تنها در جلگه زاینده رود (شرق اصفهان) چند هزار اثر تاریخی شناسایی شده است که بسیاری از آنان ظرفیت تبدیل شدن به سرمایه نمادین را دارند.

از سوی دیگر خود راهنماها و موسسه های متبوعشان نیز لازم است برای معرفی گیرا و دلپذیر این جاذبه‌ها (مثلا از طریق تهیه بروشور، کاتالوگ، پوستر و فیلم) تلاش کنند؛ و از همه مهم­تر آن­که بتوانند توریست­ها را به سمت این جاذبه­ها ببرند و این جاذبه­ها را از نزدیک در معرض دید آنها قرار دهند. که البته در این زمینه موسسه­ها و نهادهای مربوط به گردشگری، نظیر آژانس­ها نیز باید با راهنمایان گردشگری همراهی و مساعدت کافی را داشته باشند. محقق شدن این همراهی، درک اهمیت سرمایه­های نمادین هم توسط راهنمایان و هم توسط مدیران آژانس­ها را می­طلبد؛ چرا که تنها در این صورت است که هر دو متوجه خواهند شد با معرفی و تولید هرچه بیش­تر سرمایه­های نمادین، درآمد بیش­تری نیز در آینده برای آن­ها محقق خواهد شد. بنابراین به نظر می­رسد که تعمق، تبلیغ و آموزش بر روی مفهوم سرمایه نمادین و شیوه­های نمادین­سازی منابع بالقوه تاریخی، طبیعی، اجتماعی و حتی انسانی ما می­تواند به یاری راهنمایان گردشگری و مدیران آژانس­ها بیاید. حتی طراحی دوره­هایی بدین­منظور در راستای آگاه­سازی ایشان لازم و ضروری به نظر می­رسد.

در یک کلام، کشوری می‌تواند به درآمدهای سرشار توریسم دست یابد که مردمش و سیاست‌مدارانش و دست‌اندرکاران حوزه گردشگری اش بتوانند دست به تولید انبوه نماد بزنند و تولید سرمایه نمادین را به عنوان یک ماموریت ملی دنبال کنند. ایران کشوری است که در هر گوشه اش یک ظرفیت بالقوه برای تبدیل شدن به سرمایه نمادین دارد. در سطح کلان این حکومت است که باید زمینه های قانونی و روانی تردد گردشگران خارج را به کشور فراهم آورد. در سطح میانی نیز سیاستگذاران حوزه گردشگری هستند که لازم است زیر ساخت‌ها و بستر‌های تولید سرمایه نمادین را ایجاد کنند، و در سطح خُرد نیز موسسات و بویژه راهنمایان گردشگری هستند که می‌توانند در عمل جاذبه های بالقوه کشور ما را به سرمایه های نمادین تبدیل کنند. در واقع راهنمایان گردشگری با همکاری موسسه های متبوع خویش می‌توانند به کارآفرینان حوزه گردشگری تبدیل شوند.

پیشنهاد من این است که جمع بزرگ راهنمایان که در «نهمین گردهمایی راهنمایان گردشگری ایران» گرد هم آمده اند، برای تولید، حفاظت و ارتقای سرمایه های نمادینِ حوزه گردشگری هم پیمان شوند و گروهی از میان خودشان را مامور تدوین آیین نامه‌ای برای این منظور کنند و سامانه‌ای را برای ارتباط مستمر و شناسایی و ثبت جاذبه‌‌های بالقوه نمادین تاسیس کنند و در همکاری جدی با یکدیگر، دست به تولید انبوه سرمایه های نمادین در حوزه گردشگری بزنند. سیاستمداران ما گرفتارتر از آنند که فرصت کنند برای ما بیندیشند. آنان همین که فرصت کنند مانع درافتادن کشور به بحران‌های رکود، بی‌ثباتی و ناامنی شوند به آنان دستمریزاد می گوییم. ما خود باید دست به کار شویم و آینده خود را بسازیم و این جز با عزم ملی و مشارکت همه ما در ساختن خشت خشت آینده ایران میسر نخواهد شد.

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع: 163


بنیاد آینده‌نگری ایران



شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰ آوریل ۲۰۲۴

اقتصاد فراصنعتی

+ اقتصاد از چشم‌اندازی زنانه مریم یوسفیان

+ انسان شناسی اقتصادی پیر بوردیو سعدیه صالحی

+ چطور می‌توانیم در زمان رکود اقتصادی بازهم موفق ظاهر شویم؟ حمیدرضا تائبی

+ خلاصه کتاب چالشهای مدیریت در قرن ۲۱،پیتر دراکر سید محمد افقهی

+ چرا زنان مدیران بهتری هستند داریوش نوروزی

+ اقتصاد خرد جوزف استیگلیتز

+ پروفسور مارگلین کسی است که تمامی مدارج اقتصاد نئوکلاسیک را تا انتها طی کرده است استفان مارگلین

+ نگاهی متفاوت در علت یابی کاستی های نظام آموزشی 

+ اقتصاد نفتی کارآفرینی و تولید علم را فلج کرده است 

+ چرا با وجود سخنرانی خوب از نتیجه جلسه راضی نیستید؟ 

+ چگونه مدیران را مدیریت کنیم مترجم: رویا مرسلی

+ ركود از جنگ و امريكا هم خطرناك‌تر است محسن رنانی

+ اقتصاد دانایی محسن عارف

+ نوآوری استراتژيک در چهار مرحله. نادیا شادوش

+ آينده نگري ، تحقیق و توسعه و نوآوری ، جهاني انديشيدن 

+ اقتصاد سیاسی، نفت و بحران اقتصادی ایران / گفت‌وگو با محسن رنانی دکترمحسن رنانی

+ یک دیدگاه فرآیندی از مدیریت دانش مترجم: مصطفی پارسانیا

+ راهنمایان گردشگری،‌ کاشفان سرمایه‌های نمادین دکترمحسن رنانی

+ تحلیل اقتصادی آزادی دکترمحسن رنانی

+ عصر مدیران. 

+ ايران پسا تحریم و بحران در شرکت‌های نفت بين‌المللی  سید کامران باقری

+ با حضور زنان در جامعه به توسعه می‌رسیم دکترمحسن رنانی

+ واكاوي نفت: رنـج اقتصـاد ايـران از سـه تـهديد در گفتگو با ناصر فکوهی دکتر ناصر فکوهی

+ طرحی برای آینده‌نگری اقتصاد ایران علیرضا صابونی‌ها

+ درک دموکراسی 

+ جدل رنانی و مصباحی‌مقدم بر سر توسعه 

+ افق‌های کوتاه مقیاس‌های کوچک فرشاد مومنی

+ صنعت‌داری یا صنعتی‌شدن؟ عباس شاکری

+ روند های جدید پویا در کارآفرینی 

+ خلاقیت راهکاری جهت توسعه گردشگری 

+ فرصت‌های از دست رفته بایزید مردوخی

+ راهکارهای تحقیق اقتصاد بدون نفت دکتر بایزید مردوخی

+ بیم و امیدهای نفتی سعیده شفیعی

+ روندها، فرصت‌ها و تهدیدها حسین تسلیمی

+ شجاعانه اما پر اشتباه دیدره مک کلاسکی/ استاد دانشگاه اقتصاد در شکاگو

+ توسعه انساني يعني توانمند سازي سیدمحمدسعید نوری‌نائینی

+ سودای تغییر بدون تغییر ، اساسی ترین مشکل بنگاههای خصوصی مهندس صلاح الدین همایون

+ دنیای نو اقتصاد نو 

+ مدیریت دانش در سازمان 

+ چطور سازمان ها یمان را برآینده متمرکز کنیم ؟  یان ویلسن / برگردان : مهندس حمید رضا عرفانیان

+ این رکود پایان ناپذیر…! 

+ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻱ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﻭﺯﺑﻪ ﺣﺒﻴﺒﻲ

+ در آستانه دوره پایان نفت هستیم دکترمحسن رنانی

+ آنچه پیتر دراکر درباره‌ سال 2020 می‌دانست 

+ اصول مدیریت دولتی 

+ سال٩٤، پایان حضور دولت در عرصه توسعه دکترمحسن رنانی

+ بخشی از اقتصاد در آستانه ورشکستگی است دکترمحسن رنانی

+ ما نیازمند انقلابی پایدار هستیم 

+ چالشهای فراروی مدیریت منابع انسانی مهدی صانعی

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ریشه نابرابری در کجاست؟ پل کروگمن

+ کروگمن، استگلیتز و توماس پیکتی جزء پرنفوذترین اقتصاددانان اکونومیست

+ تحصیل دانایی و مدیریت دانایی جان وَن بِویرن

+ تاثير اجزاء اقتصاد دانش محور بر بهره وري نيروي كار رضا خواجه نائيني

+ جهانی سازی یعنی ادغام اقتصادهای ملی/من منتقد سرسخت‌ راهبردهای‌ اصلاحی‌ مثل‌ «شوک درمانی» هستم/واکنش شدید علیه جهانی‌سازی‌، به علت افزایش نابرابری  استیگلیتز

+ پیش نیازهای اقتصاد دانایی محور زهرا شمسی

+ چرا در صنایع علم محور، قدرت رقابت جهانی نداشته ایم؟ علی بابایی

+ علم اقتصاد در ایران تبدیل به ایدئولوژی شده است 

+ اﺗﻢ, ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺘﻢ, ﻧِﺖ، آﻳﻨﺪهي ﻣﺎﺳﺖ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻮﻳﻦ ﻛِﻠﻲ

+ خدایان مدیریت چارلز هندی

+ اخلاق در رفتار سازمانی مهندس صلاح الدین همایون

+ مدیریت از زبان بزرگمهر بابک بهی

+ اقتصاد دانان فردا_2 

+ اقتصاددانان فردا 

+ رشد اقتصادی بدون سیاستگذاری هوشمندانه امکان پذیر نیست رعیا

+ خرما و کشمش جایگزین واردات شکر مهدی ازرقی

+ ايجاد يك جامعه يادگيرنده پروفسور جوزف استيگليتز

+ رشد اقتصادی در جهان کندتر می شود/ آیا بشر در آینده ثروتمندتر می شود؟ ندای ایرانیان

+ چرا هنوز به مدیران نیاز داریم؟ مترجم: فريبا وليزاده

+ سودهای بانکی مردم را خانه نشین کرد. ثروت های دروغین در اقتصاد پول مبنا دکتروحید شقاقی شهری

+ اقتصاد دیجیتالی  علیرضا ابراهیمی

+ رقابت جهاني در قرن 21 مصطفی مؤمنی

+ ساختارهای جدید سازمانی 

+ داﻧﺶ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮي در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ Decision  آرش ﻣﻮﻣﻨﻲ

+ مدیر قرن بیست و یکم  ترجمه و اقتباس: تورج مجیبی و محسن محمدیان ساروی

+ چالش‌های سودآوری و رشد در سازمان‌های قائم به ذات فرنود حسنی

+ سازمان تندآموز  

+ روند آینده رقابت و تقسیم بازار در نظام بانکی ایران  فرنود حسني

+ سازمانهای یادگیرنده  

+ فرهنگ سازمانی سید محمدعلی رجبی

+ سیاست‌گذاری مناسب در خصوص رسیدن به اقتصاد دانش­محور هومن ابوترابی

+ جایگاه ایران در اقتصاد دانش‌محور هومن ابوترابی

+ نبرد با ادم اسمیت (و کارل مارکس) Daniel Jafari

+ بی عدالتی درمیان ثروتمندان زیاد شده / از ثروتمندان مالیات بیشتری بگیرید حتی اگر فقیر شوند 

+ کتاب “سرمایه در قرن ۲۱″ ”توماس پیکتی”  مدرسه اقتصاد

+ مدیریت و سازمان در قرن بیست و یکم  ’امیر یوسفی

+ مدیریت بحران، بحران مدیریت  امیررضا پوررضایی

+ هند و پاکستان در بازار لوازم‌التحریر ایران  

+ نگرشی جدید نسبت به روش های توسعه مدیریت  Gaurav Moda, Anshu Nahar, Jai Sinha

+ بهره گیری از ارتباطات داخلی برای پشبرد استراتژی بقای سازمان عادل میرشاهی

+ چين کپی‌کار را فراموش کنيد!  سيد کامران باقری

+ کارآفرینی و خلق ثروت بدون سرمایه مالی  

+ قابلیت‌های تصمیم‌‌گیری پايدار را به سازمان خود بیاورید  

+ مثبت اندیشی عاملی برای افزایش بهره‌وری در محیط کار  مترجم: نفیسه هاشم خانی

+ چرا مدیران منابع انسانی شانس کمتری برای مدیر عامل شدن دارند؟  مترجم: مریم رضایی

+ بشنويد که افراد دقيقا چه مي‌گويند؟! سيد محمد اعظمی نژاد

+ درگیری شدید سیاسی بین سنت گرایان و تجددگرایان حوزه اقتصاد ایران 

+ چالشهای یک مدیر درایران کنونی صلاح الدین همایون

+ مهارت‌های مدیریتی Eric McNulty



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995