ناهنجاری علمی و ضعف علوم انسانی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[15 Mar 2018]
[ سارا خیشه]
مفهوم آنومی(ناهنجاری) که در مکتب (رویکرد) کجرفتاری مطرح شده نخستین بار در مطالعات امیل دورکیم درباره خودکشی مطرح شد و بعد افرادی مثل مرتون و ساترلند ابعاد ناهنجاری را بررسی کردند. آن نوع ناهنجاری که در اینجا محل بحث است ناهنجاری علمی است که اتفاق افتاده و در حال وقوع است. در سالهای بعد از انقلاب و در همان آغازین روزها یک بررسی کوتاه نشان میدهد که در حساس ترین عرصههای تاریخی افراد حاضر در صحنهها درس آموختههای فنی-مهندسی بودند و این روند در سالهای بعد هم ادامه یافت. شاید چندان گزافه گویی نباشد که فعالان دانشجویی و اعضای احزاب را نیز نزدیک به رشته ریاضی و تحصیلکردههای این گرایش دانست. دلیل دور ماندن علوم انسانی یا به عبارتی گوشه نشینی آن در این سالها که زمانی حساس برای شکلگیری جامعهای نو در ایران بوده است، چه میتواند باشد؟ چه بسترهایی زمینه ساز ظهور و بروز ناهنجاری در عرصه علمی شده است؟ چه باعث شد که تحصیلکردههای علوم انسانی خاموش بمانند و سکان به دست مهندسان بیفتد؟ آیا این نقطه ضعفی در درون خود رشته علوم انسانی است که دانشجویان و فارغالتحصیلان آن در حاشیه هستند یا تدبیر ساختاری علوم انسانی را به انزوا کشانده است؟ اگر این ضعف در درون علوم انسانی است پس باید این انزوا را جهانشمول دید نه معطوف به جامعه ایران. در جایی که باید علوم انسانی همسو با جامعه جهانی رشد میکرد، با مطرح کردن مازادبودن برخی از کد رشتههای آن، بال و پرش را چیدند تا توانی برای پرواز در عرصههای اجتماعی جامعه پیدا نکند. تضعیف این رشته سبب شد که آخرین اولویت دانشآموزان در مدرسه و انتخاب از سر ناچاری دانشجویان در دانشگاه باشد. این موضوع بهویژه در مورد رشتههایی مثل جامعهشناسی و علوم سیاسی بیشتر دیده میشود. هدایت نخبههای علمی به سمت رشتههایی غیراز علوم انسانی اگر بتوان گفت که تعمدی نبوده، بیتدبیری را میتوان به آن نسبت داد. امروز علوم انسانی در نتیجه بیتدبیریهایی منزوی و حاشیهای شده است. حال که جامعه برای برونرفت از بحران هایش به علوم انسانی نیاز دارد، شعار دریابید این علم را سر میدهند، در حالی که بدنه این علم در این سالها در نتیجه حملهها و پالایشهایی که به آن و در آن شده است، ضعیف و در حال احتضار است. امروز که بهدنبال راه دیگری هستیم برای حل مشکلات و موانع به وجود آمده با علمی طرفیم که آنقدر زبانش را کوتاه کردهاند که در تحلیل و تبیین مسائل دچار لکنت است. امروز بیش از هر زمان دیگری باید علوم انسانی را دریافت و امکان رشد و بالندگیاش را فراهم کرد و به اسم اصلاحات در این علم، دهانش را ندوخت. بگذاریم دیالوگهای اجتماعی و سیاسی از سوی متخصصان این علم برقرار شود تا ایرادات برطرف و راهحل از دل گفتمانهای آزاد استخراج شود. درهایی را که به روی علوم انسانی و فعالان و فارغالتحصیلان و اساتیدش بسته شدهاند بگشاییم و زمینه را برای فعالیت و توسعه آن فراهم کنیم تا با شکل گیری علوم انسانی قوی و در صحنه ناهنجاریهای به وجود آمده در این سالها رفع شود.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: