کابینه دوم روحانی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[12 Aug 2017]
[ فرهاد یزدی]
– یازدهم اوت 2017
هیئت وزیران روحانی که به مجلس معرفی شد، اشاره به بالاگرفتن تنش اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایران دارد. پس از مدت ها کشمکش میان مدعیان قدرت و سهم خواهی گروه های بسیار، در نهایت هیئت وزیران روحانی نمی تواند نوید دگرگونی اساسی در روند تصمیم گیری در کانون نظام اسلامی را بهمراه آورد. روحانی در دور نخست ریاست جمهوری خود، با هدر دادن حمایت ملت که امیدوار بودند پس از احمدی نژاد با حکومتی منطقی تر و قاطع روبرو خواهند شد ، با برگزیدن هیئتی از وزرا که باج دادن به همه ی مدعیان قدرت بود، نتوانست از موقعیت پیش آمده استفاده نماید. ظرفیت تاثیر گذاری او بر توسعه ملی که بر اثر حمایت ملت، به شدت بالا بود، در درازای چهار سال بدون استفاده ماند. در دوره اخیر نیز با علم کردن نامزدهای دیگر و به ویژه هیولائی بنام رئیسی، ملت چاره ای بجز روی آوری به او را نداشتند که به عنوان "محبوبیت" بالقوه او قالب زده شد. همزمان سپاه پاسداران نیز بخاطر پیش گیری از جنگ خارجی و شورش داخلی، روحانی را بر دیگر رقبا ترجیح داد. از این رو روحانی دستکم در ظاهر هم از حمایت سپاه و هم ملت برخوردار بود.
این "حمایت" بایستی به او اعتماد بنفس مورد نیاز را برای ایجاد دگرگونی اساسی در نظام اسلامی، که خود وی بیش از هر کس دیگر به آن واقعیت آگاه است که دیگر قابلیت حل کوچک ترین مسایل جامعه را ندارد، می داد. اما چنین بنظر می رسد که در دوران پس از انتخابات تا کنون، او مسئولیت خود در برابر ملت را برای ماندن در قدرت فروخته است. او می خواهد به وضع موجود تا آنجائی که ممکن است (هرچند حتا از نظر او نیز این دوران کوتاه است) ادامه دهد. دستگیری برادر وی برای مسایل مالی، چه موجه و چه غیر موجه و بهر دلیلی، بنظر می رسد که برای مهار خواست های او کافی بود. هیئت وزیران کنونی هیچ انگیزه ای برای دگرگونی وضعیت کنونی ندارند. با در نظر گرفتن در سد بالای خدمت در دستگاه های اطلاعاتی - سپاه و اجرای نقش عمله ظلم برای مدت های دراز، به احتمال به کارها و سیاست های سابق ادامه خواهند داد. ترکیب افراد برگذیده بنظر می رسد بیش از آنکه در خدمت توسعه اجتماعی و اقتصادی ایران باشند، در راه آمادگی رویاروئی با شورش های داخلی، تهیه شده است. زیرا بدون این هدف، نیازی به چنین کابینه نظامی – اطلاعاتی نبود. چند تغییر که در ظاهر مهم بنظر می رسد، چندان موثر نیست که تفاوتی در این برداشت کند: وزیر دادگستری بشدت منفور جای خود را به شخص دیگری که از همان قماش است می دهد و یا برگزیدن وزیر دفاع از ارتش نشان دهنده افزایش نفوذ ارتش (که امریست مبارک) می باشد و نه چیز دیگر.
دو مساله فوری ایران که تمامیت کشور را تهدید می کند، سال هاست که دانسته است: خطر جنگ خارجی و اقتصاد. هیئت وزرای کنونی و رفتار رئیس جمهور در این مدت، کوچک ترین امیدی برای حل هیچیک از دو مساله نمی کند. گردانندگان سیاست خارجی کشور از "رهبر" نظام گرفته تا سپاه تا وزیر خارجه، تیمی بودند که در درازای سال ها مسبب بوجود آوردن بخش بسیار بزرگی از مسایل بوده اند. این گروه توانائی راه گشائی را ندارند بلکه خود مساله ایجاد کن هستند. باج دادن به اروپائی ها به صورت پروژه های دهان پرکن بعنوان عامل بازدارنده جنگ به ویژه در برابر آمریکا و عربستان، کارکرد محدودی دارد. بازار ایران با اینکه برای همه ی قدرت ها اغوا کننده می باشد، اما در برابر بازارهای بزرگ و مطمئن جهان، چندان قوی نیست که بتواند بتنهائی مانع درگیری از جنگ گردد. توانائی و قدرت خرید عربستان + متحدان بسیار از ایران بزرگ تر است و همزمان دارای این قدرت هستند که در صورت جنگ و قطع صادرات نفت ایران، بسرعت با افزایش تولید، کمبود را جبران کنند. نفت با اینکه هنوز متاعی است پرخواستار، مانند گذشته دیگر قدرت تعیین کننده خود در سیاست جهان را ندارد. اکنون عوامل سیاسی در منطقه از نظر قدرت های جهانی، اولویت بیش تر بخود گرفته اند. تعیین آینده سوریه، عراق، کردستان، داعش حزب الله، یمن و با در نظر گرفتن پیچیدگی های قومی، زبانی و مذهبی در منطقه. پایان دادن به جنگ های داخلی و شرایط آتش بس و خط کشی مناطق نفوذ میان قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای: ایران با نفوذ رو به فرود، ترکیه و عربستان با نفوذ رو به فراز همراه با قدرت های جهانی که در حال زورآزمائی هستند، مبارزه با تروریسم و ایجاد سد برای ممانعت از گسترش نفوذ و کارآئی آنان و مساله پناهندگان و تلاش در راه محدود کردن سراریز شدن به اروپا، تنش و تضمین کشتی رانی آزاد در خلیج فارس و جنگ داخلی و وظعیت افغانستان و مبارزه با طالبان و داعش و جلوگیری از گسترش آن به آسیای میانه. در همه ی این کانون های اختلاف، جای پای ایران به روشنی قابل دید هستند. جاه طلبی و زیاده خواهی نظام اسلامی بدون داشتن توان مورد نیاز، همراه با آسیب پذیری داخلی، بسیار به ضرر ایران تمام شده است.
البته روابط نیکوی سیاسی با اروپا و یا هر قدرت موثر جهانی، می تواند بعنوان عامل بازدارنده از حمله، به ویژه در رابطه با ترامپ بکار رود. مذاکره جدی با اروپا در باره مسایل مورد نگرانی آنان در مورد ثبات منطقه، صلح جهانی و مبارزه با تروریسم و محدودیت مهاجرت بسیار اثرگذارتر است تا بهبود روابط اقتصادی و بازرگانی. بدون ایجاد ثبات سیاسی و به ویژه دگرگونی اساسی در دادگستری ایران که بتواند سرمایه گذاری خارجی را تضمین کرده باشد و مرجع دادرسی قابل اعتمادی برای رفع اختلاف بوجود آید، سرمایه گذاری خارجی بجز در نفت و گاز آنهم با دادن امتیازهای خارج از عرف جهانی، در سطحی که بتواند در اقتصاد ایران و بالابردن دانش در تولید و فروش (به ویژه در صادرات) را به کشور انتقال دهد، انتظاریست غیر معقول. حتا اگر انتظار بی مورد اصلاحات در دادگستری نیز با معجزه (امداد غیبی) شکل گیرد، تا هنگامی که پدیده "رهبری" که بالاتر از رای همه ملت می باشد، همچنان پابرجاست، سرمایه گذاری معنا دار که می تواند با "حکم حکومتی" هر لحظه زیر سئوال رود، انجام پذیر نخواهد بود. نه نیروهای مسلح ایران (با تمام فداکاری و جانبازی) و نه دادن امتیازات اقتصادی، عامل بازدارنده قطعی در برابر حمله ی نظامی خارجی نخواهد بود. تنها دگرگونی اساسی در سیاست ایران، می تواند از چنین امری پیش گیری کند. روحانی در پناه حمایت ملت و ارتش و حمایت اجباری سپاه دارای این موقعیت بود که بتدریج در این راه حرکت کند. کابینه روحانی که روشنگر ناتوانی او در راه نجات ایران می باشد، هر گونه امیدی را از میان برداشت.
مساله فوری اقتصاد ایران با جابجائی افراد میان مایه، دادن آمار دروغ و بدون مبارزه جدی با فساد که باید از بالاترین رده های کشور آغاز گردد، همراه با برنامه ریزی درازمدت برای ایجاد اشتغال با تورم قابل مهار، و از همه مهم تر همراهی ملت، انجام پذیر نخواهد بود. در برهمان پایه خواهد چرخید. یعنی ورشکستگی بانک ها و موسسات مالی خودرو همچنان ادامه خواهد داشت تا جائی که قابل کنترل نبوده و یکباره با فروپاشی نظام مالی در سطح کشور روبرو خواهیم شد. فساد و خروج سرمایه از کشور همچنان ادامه داشته و دستگیری و زندان که بیش از هرچیز برپایه ی محاسبات سیاسی گذرا و انتقام کشی های فردی طرح شده اند، ادامه خواهد داشت. وضعیت اشتغال حتا بدتر می شود. اشتغال حکومتی برای کاستن از نارضایتی به احتمال افزایش خواهد یافت که بر دیوان سالاری باد کرده در حال انفجار، اثر منفی خواهد داشت. قاچاق کالا دلیلی ندارد که کاسته شود. همینطور فرار از مالیات. مسایل مهم دیگر مانند حفظ محیط زیست و مبارزه با ریزگردها، مساله آب در کشور، راه های جلوگیری از فرار مغزها و جوانان و یا کوتاه سخن، هرچه که به آینده ایران مربوط است، هر روزه اولویت کم تر خواهند یافت.
می توان نتیجه گرفت که تمامی نظام که در برگیرنده رئیس جمهور و سپاه نیز می باشد، دچار فلج فکری شده اند و تنها کاری که قادر به انجام آن هستند، گذراندان امروز، به امید فردای بهتر، بدون اینکه کاری برای بهتر شدن امور، انجام دهند. آنان سراشیب را قبول کرده اند و همچنین قبول کرده اند که کاری از دست شان برای بهبود بر نمی آید. پس تا جائی که می شود همین وضع را ادامه می دهیم.
این نسخه ایست برای نابودی ایران که نظام اسلامی از روز نخست در پیش گرفته و اکنون در درازای زمان شتاب آن افزایش یافته است. پاره ای از دزدان و آدمکشان، ماموران اطلاعاتی و شکنجه گران در اتحاد با باقی مانده لمپن های اجتماع، بدون خواست و یا توان دگرگونی، با افزایش نا امیدی و ناگواری کشور را به سوی شورش و نا آرامی های اجتماعی – اقتصادی و سیاسی هدایت می کنند تا بدل به قیام ملی همه گیر گردد. این هدایت با تهدید خطر جدی و فوری جنگ خارجی روبروست که می تواند با شورش های داخلی همزمان گردد و اثر مخرب آن را دو چندان کند.
---------------------------------------------
۱ - منطقی تر از احمدی نژاد، دست یابی مهمی نیست. روحانی با تکیه به دیگر مراگز قدرت و نه بر ملت، نتوانست قاطع عمل کند.
۲ - هر کس در نظام اسلامی به جرم فساد مالی دستگیر شده است، ممکن است که در مقایسه با دیگران جرم سنگینی مرتکب نشده باشد، اما بدن تردید مجرم است.
۳ - بخت با ایران همراه بود که مساله کره شمالی، توجه هواداران جنگ با ایران را، به نقطه دیگری منتقل کرده است.
۴ - سرمایه های فراری، هیچگاه به کشور بازنخواهند گشت. به احتمال زیاد "صاحبان" آنان نیز قادر به استفاده نخواهند بود به ویژه اگر در کشورهای غیر دمکرات مانند روسیه، اندونزی، چین و مالزی سپرده شده باشند. صاحبان این سرمایه ها که در غرب و شرق دارائی "خود" را پارک کرده اند، ساده ترین و مهم ترین منبع استخدام خبرچین برای سازمان های اطلاعاتی هستند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: