دموکراسی روی خطوط اینترنت
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[24 Dec 2007]
[ شيده لالمي]
چکیده
تکنولوژی های جدید ارتباطی و فناوری های نوین اطلاعات، این توانایی را دارند که با تاثیر گذاری بر ارزش های دموکراتیک جامعه تا اندازه زیادی جوهره دموکراسی را تغییر دهند.اینترنت با برقراری ارتباط مستقیم با شهروندان، فرصت های تازه ای را برای مشارکت سیاسی در فضای مجازی فراهم کرده است.شکل گیری تالارهای گفتمان سیاسی، فعالیت پر تحرک و پر تعداد احزاب، گروه ها و شخصیت های سیاسی در اینترنت و راه اندازی میلیون ها سایت متعلق به دستگاه های دولتی و قدرت های بزرگ سیاسی همگی نشانه ای دال بر این ادعا هستند که اینترنت می تواند شکل جدیدی از دموکراسی ایجاد کند یا دست کم برداشت ها، باورها و داشته ها ما را از دموکراسی که مبتنی بر برداشت های سنتی هستند، دگرگون سازد. هرچند که همچنان در مورد آثار مثبت یا پیامدهای منفی اینترنت بر دموکراسی و چگونگی آنها اختلاف نظر های بسیار وجود دارد اما در هر حال پدیده اینترنت و قابلیت های مهم آن در برقراری رابطه تعاملی و دوسویه و همچنین ارتباط مستقیمی که از این طریق ایجاد می شود، در جای خود می تواند فرصتی برای توسعه دموکراسی در جوامع باشد.
کلمات کلیدی : دموکراسی الکترونیک، شکاف دیجیتال، مردمسالاری الکترونیک، مشارکت سیاسی
رسانه و دموکراسی دو مفهوم ارتباطی و سیاسی هستند که از سال های دور با هم ملازمه داشته اند، چه آن زمان که ادموند برک، نماینده پارلمان انگلیس خبرنگاران را رکن چهارم دموکراسی خواند و چه امروز که با توسعه سریع و فراگیر رسانه های الکترونیکی و به ویژه اینترنت شیوه های نوین اشاعه اطلاعات در عرصه های ملی و بین المللی شکل گرفته و ساختار روابط سیاسی و استراتژی های رسانه ای و ارتباطی را به نحوی آشکار تحت تاثیر خود قرار داده است.
رشد فناوری اینترنت در جهان و افزوده شدن لحظه به لحظه بر تعداد کاربران اینترنتی مسبب شکل گیری نوع جدیدی از ارتباط راه دور شده و پیامدهای شناخته و نا شناخته این نوع از ارتباط همه عرصه های زندگی بشر را متاثر کرده است و در این میان عرصه های سیاسی نیز نتوانسته اند، از اثرگذاری آن مصون بمانند.
این تکنولوژی با دگرگون سازی بنیادین مفاهیم و ادراکات از زمان و فضا، با عرضه قسمت قابل توجهی از دانش های بشری به شکل آنی و برای همه، با امکان پذیر ساختن رابطه غیر مستقیم و فوری میان افرادی که حتی در فاصله های بسیار دور جغرافیایی قرار دارند به گونه ای غیر قابل تردید جهان اطلاعات را متحول کرده است. این تاثیر گذاری فراگیر و عمیق نشان می دهد این پدیده نوین دارای زمینه ها و نتایجی است که باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.با توسعه شبکه ها، دهکده جهانی در حال شکل گیری است و رسانه های سنتی در حال تحولند.
تاثیر فناوری اینترنت بر سیاست و به طور مشخص بر دموکراسی یکی از مهمترین محورهای مطالعات ارتباطی و سیاسی در دهه های اخیر است. اینترنت با هرچه فراگیرتر شدن در جهان، عرصه ای گسترده با قابلیت های متعدد برای تولید و انتشار انواع متنوع اطلاعات فراهم کرده است که با شیوه های پیشین و سنتی انتشار اطلاعات به کلی متفاوت است.هر کاربر اینترنت در عین اینکه می تواند با دسترسی آزادانهتر به منابع متکثر اخبار و اطلاعات نیاز اطلاعاتی خود را برطرف کند، این توانایی را دارد که همزمان به عنوان یک شهروند، در تولید و انتشار اطلاعات حضوری فعال داشته باشد. وبلاگ ها، سایت های اختصاصی و حتی نظراتی که او می تواند پای مقالات و نوشته های دیگران بگذارد، این فرصت را بیش از هر زمان دیگری برای مشارکت او در عرصه های مختلف و از آن جمله عرصه های سیاسی فراهم می کند.این فضای تعاملی در اینترنت، شهروندانی را که تا پیش از این خوانندگان منفعل روزنامه ها یا بینندگان و شنوندگان برنامه های رادیویی و تلویزیونی بودند و فعالانه ترین تعامل آنها با رسانه ها به برقراری تماس با برنامه های زنده یا ارسال یادداشتی برای ستون خوانندگان روزنامه محدود می شد، به عناصری تاثیرگذار در فرایند تولید اطلاعات سیاسی و نه مصرف كننده منفعل آن تبدیل کرده است.چنین است که به نظر می رسد همزمان با رشد فناوری اینترنت، فرایند تولید و انتشار اطلاعات سیاسی، برگزاری انتخابات، فعالیت کاندیداها، مشارکت سیاسی شهروندان، احزاب و انجمن ها و حتی برگزاری جلسات سخنرانی، تحصن و انتشار بیانیه های سیاسی شکل دیگری به خود می گیرد.اینترنت به سرعت ساختارهای سنتی تعاملات سیاسی را تغییر می دهد و فرصت های جدیدی برای بروز و ظهور قدرت های سیاسی از یک سو و حضور و نظارت مردم از سوی دیگر فراهم می کند و این تجربه ای است که در مورد رسانه های دیگر مسبوق به سابقه نیست و ویژگی های متمایز و منحصر به فردی به شمار ميرود.
گسترش صور نوین اطلاعات و مبادله پیام ها دارای آثاری بر حیات دموکراتیک جوامع هستند.این تاثیرات حالتی مکانیکی ندارند و برخی از عوارض آن می تواند منفی نیز تلقی شود.با این حال جالب است که افراد ساکن در کشورها حتی پیش از دولت ها به انفورماتیک (به خصوص اینترنت) حساس می شوند و از آن به عنوان ابزاری برای بحث، زندگی جمعی و حتی مبارزه به خاطر آزادی استفاده می کنند.(محسنی، 1380)
شکل گیری انجمن های مجازی ، تشکل های اینترنتی صنفی _ سیاسی و برگزاری نشست های اینترنتی از راه دور تنها بخشی از فرصت هایی است که فناوری اینترنت برای مشارکت سیاسی بیشتر در اختیار شهروندان قرار داده است. نتیجه جستجویی دقیقتر در مرورگرهای اینترنتی معرف صدها هزار سایت و وبلاگ است که فعالانه در انتشار فراخوان های سیاسی، حقوق بشر،جمع آوری امضا و حمایت از زندانیان سیاسی و موارد مشابه نقش دارند و حتی بسیاری از اعتراض های خیابانی را ساماندهی و هدایت می کنند.اینترنت فعالیت احزاب و تشکل ها را به نحو محسوسی تحت تاثیر خود قرار داده و به آنها فرصت هم اندیشی،انتشار سریع بیانیه ها، تبلیغات سیاسی و حتی عضو گیری الکترونیکی را می دهد.
جدا از فعالیت احزاب، حضور چشمگیر و رقابت همه جانبه دولتها و حکومتها برای راه اندازی سایتهای اختصاصی در اینترنت، شاهدی دیگر از تاثیر گذاری فضای مجازی وب بر دموکراسی است. دسترسی به اطلاعات موجود در دستگاه های دولتی و حکومتی حتی در ساده ترین شکل _ برای نمونه دسترسی به مذاکرات مجلس های پارلمانی _ با مشکلات بسیاری روبرو بوده و هنوز نیز در بسیاری کشورها چنین است. اما در یک دهه اخیر دستگاه قانونگذاری اغلب کشورهای جهان به جای استفاده از شیوه های سنتی اطلاع رسانی، مشروح مذاکرات نمایندگان مجلس، فعالیت کمیسیون ها و کمیته های تخصصی را از طریق سایت اختصاصی خود به اطلاع شهروندان می رسانند و در اغلب آنها کاربران می توانند با استفاده از آدرس الکترونیکی (Email) با نمایندگان خود ارتباط داشته باشند.همین طور است تجربه فعال شدن سایت های مدیریت شهری (شهرداریهای الکترونیک) در بسیاری از شهرهای جهان که مشارکت و نظارت شهروندان را در امور جاری شهر و پارلمان های محلی (شوراها) تقویت می کند.اگرچه نحوه اطلاع رسانی این سایت ها به ویژه در کشورهای کمتر توسعه یافته با اتکا به شیوههایی یک سویه ، دنبال می شود و هنوز امکان دسترسی به اطلاعات کلیدی و محوری در این سایت ها وجود ندارد اما فعال شدن چنین سایت هایی در جای خود هرچند گام کوچکی برای نهادینه شدن ارزش های دموکراتیک در جامعه است اما شهروندان را یک قدم به این مهم نزدیک می کند.
شبکه اینترنت اکنون شرایط داشتن دموکراسی الکترونیک را پدید آورده است .مفهوم دموکراسی الکترونیک اساسا بر شکل جدیدی از رفتار دموکراتیک متکی است که در واقع برخاسته و تحت تاثیر تکنولوژی های جدید اطلاعاتی است. با این همه نگاهی دقیق تر به منابع موجود نشان می دهد، برای دموکراسی الکترونیک[1] تعریف مورد توافقی وجود ندارد.این اصطلاح موضوعاتی چون شبکه ای شدن جامعه و گفت و گوهای موضوعی آن لاین یا لابی های مربوط به نمایندگان منتخب از طریق پست الکترونیک را در بر می گیرد.
دموکراسی که اگر شبکه و فناوری های لازم برای استقرار آن مهیا باشد، مردم را قادر به رای دادن مستقیم درباره مسایل کشور خود، قادر به آگاه ساختن خویش از سیاست های دولت خود و قادر به بازخواست مستقیم از نمایندگان سیاسی خود خواهد کرد.(استریت، 1384) شهروندانی که تا پیش از _ و البته هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان چنین است _ برای دسترسی به نمایندگان خود در پارلمان یا حتی شوراهای محلی شهر و روستا، ناگزیر از مراجعه حضوری ، ثبت نامه در دبیرخانه و طی مراحل اداری مشابه بودند و سرانجام هم ممکن بود موفق به دیدار نماینده خود نشوند، اکنون _ در صورت دسترسی به اینترنت_ قادرند دیدگاه ها، مشکلات و نیازهای خود را از طریق پست الکترونیک به نمایندگانشان منتقل کنند. بسیاری از شخصیت های سیاسی حضور فعال تری در اینترنت دارند و خاطرات و دیدگاه های روزانه خود را در وبلاگ های شخصی منتشر می کنند، بنابراین دسترسی به ایشان و در بسیاری موارد براي شناخت دیدگاه های آنها بسیار آسان تر است . مردم حتی این اختیار را دارند که با تولید اطلاعات و قرار دادن آن روی سایت شخصی یا وبلاگ خود، به نقد عملکرد نمایندگان خود پرداخته، از آنها بابت مسوولیتی که در قبال جامعه و شهروندان دارند، پاسخ بخواهند. اگرچه میزان واقعی شفاف سازی اطلاعات از سوی سازمان ها و مقامات سیاسی و امنیتی در فضای اینترنت هنوز بسیار محدود است و در بسیاری از موارد امکان دسترسی به اطلاعات به روز و کاربردی در این زمینه وجود ندارد ، اما شفاف سازی ، آغاز شده و امیدواری هایی هست.
از دیگر سو اینترنت برای مقامات سیاسی، نمایندگان پارلمانی و سایر مسوولانی که مسوولیت ها و آینده سیاسی آنها به نوعی وابسته به مشارکت های مردمی تعریف می شود نیز این فرصت را فراهم می آورد که پیام و نتیجه حضور و عملکرد خود را آسان تر از گذشته _ که با اتکا به روش های سنتی اطلاع رسانی میسر بود_ منتشر کرده و به آگاهی مردم و طرفدارانشان برسانند و این امر بی تردید در رویدادهای حساسی چون برگزاری انتخابات، جنگ یا موارد مشابه دیگر آثار خود را نمایان خواهد کرد.
ویژگی های اساسی اینترنت به عنوان رسانه ای دو سویه که منجر به توسعه نوع خاصی از دموکراسی می شود، را می توان در محورهای زیر جمع بندی کرد:
- دو سویه بودن : کاربران می توانند با انبوه کاربران دیگر به صورت دو سویه تماس برقرار کنند.
- تولید و انتشار اطلاعات: شهروندان می توانند اطلاعات تولید کنند و در تولید اطلاعات سهیم شوند.این اطلاعات مشمول بررسی و تصدیق رسمی نیستند.
- به چالش کشیدن چشم انداز های حرفه ای و رسمی : اطلاعات دولتی و حرفه ای را می توان به چالش کشید و روایت های دیگری از گزارش های رسمی و تخصصی ارائه کرد.
- زوال هویت دولت _ ملت ها : کاربران می توانند هویت هایی فراتر از مرزهای ملی خود اختیار کنند یا در پی ساخت هویت های محلی و مستقل از دولت باشند. (خانیکی، 1383 : 9)
وو جونگ شین[2] نیز معتقد است اینترنت دو خصیصه مهم دارد که منجر به تقویت مردم سالاری و مشارکت مردمی در جوامع می شود :
I. ذات توام با هرج و مرج و تقابلی بودن
II. ماهیت نا منظم و هرج و مرجی که نظارت کامل بر آن را ناممکن می کند. (woo Jung shin, 2003)
شین چنین نتیجه می گیرد که به دلیل این خصیصه هاست که ما در اینترنت امکان دسترسی به انواع اطلاعات را داریم .اینترنت مانند سایر رسانه یک رسانه " اقلیت برای اکثریت" نیست، بلکه رسانه ای با دامنه وسیع برای تعداد کثیر است که امکان دسترسی مردم زیادی به مردم زیاد دیگری را می دهد.
راه اندازی وب سایتهای شخصی و در دهه اخیر فعالیت فراگیر وبلاگها به درستی نشان دهنده علاقه وافر کاربران اینترنتی به مشارکت در فرایند تولید و انتشار اطلاعات است. کاربران در بسیاری از موارد با استفاده از همین قابلیت توانستهاند چشم اندازهای حرفهای و رسمی دولتها را به چالش بکشند، آنجا که وبلاگ نویسان گزارش غیر واقعی رویدادها به مخاطبان توسط دولت ها را مورد انتقاد قرار می دهند یا زمانی که مقامات سیاسی اجازه انتشار اخبار مربوط به سرکوب نهادهای مدنی و تشکل های صفی را با ایجاد انواع محدودیت ها در جریان فعالیت مطبوعات صادر نمی کند، وبلاگ ها و سایت ها، فضای مجازی را عرصه ای گسترده برای انتشار این اطلاعات یافته اند. برگزاری مراسم روزجهانی زنان در تهران، در سال 85 که با مقاومت نیروهای انتظامی مواجه شد، تجربه نزدیکی است که به روشنی نشان می دهد چگونه روزنامه نگاران، فعالان زنان و حتی شاهدان عینی که ناظران برخوردهای فیزیکی نیروهای انتظامی با مشارکت کنندگان دراین تجمع بودند، با انتشار مستند گزارش این رویداد در وبلاگ ها و وب سایتهای شخصی و همچنین کنار هم گذاشتن گفته های متناقض مسوولان که در رسانه های مکتوب امکان نقد آنها به این روشنی وجود نداشت ،توانستند ادعای مسوولان سیاسی و امنیتی مبنی بر رد خشونت و برخوردهای سیاسی با فعالان زنان را از اعتبار ساقط کنند .بسیاری از نویسندگان این وبلاگها خبرنگار نبودند اما دامنه اطلاعات و مشاهدات آنها حتی در رسانه ها نیز انعکاس یافت و خبرنگاران نیز برای تهیه گزارش ها خود و طرح پرسش از مقامات مسوول این اطلاعات را مورد استفاده قرار می دادند و به آن ها استناد می کردند.
با این همه و به رغم فرصتی که اینترنت برای توسعه و تقویت ارزش های دموکراتیک در اختیار جوامع قرار می دهد و دورنمای شهروندی فعال در حوزه سیاست را برای ما به تصویر می کشد، میتوان این پرسش را مطرح کرد که رشد اینترنت و فراگیر شدن آن تا چه اندازه در نهادینه شدن دموکراسی در جامعه نقش سودمند خواهد داشت و تا چه اندازه می تواند به ابزاری برای قدرت طلبی جریان های سیاسی، القای اهداف از پیش تعیین شده و استفاده ابزاری قدرت ها و دولت ها از شهروندان و کنترل از راه دور افکار عمومی تبدیل شود؟ از دیگر سو آیا شهروندان با حضور در فضای مجازی از فرصت یکسانی برای مشارکت سیاسی برخوردارند و تا چه میزان این آزادی عمل تحت تاثیر عملکرد دولتها، پیگیریهای قضایی و قوانینی که به سرعت با هدف محدود کردن فضای اینترنت به تصویب می رسد، محدود خواهد شد؟ و مهمتر اینکه آیا با پیشرفت روز افزون اینترنت و گسترده تر شدن قلمرو عمومی شرایطی برای نقض آزادی های فردی و خصوصی از سوی دیگر فراهم نمی شود؟
در میان صاحب نظرانی که تاثیر گذاری اینترنت بر دموکراسی _ چه با دیدگاهی مثبت و چه دیدگاهی منفی _ را تحلیل کرده اند و اندیشه دموکراسی یا مردمسالاری الکترونیکی را بسط داده اند، مانند بسیاری از موارد دیگر می توان دو رویکرد موافق و مخالف را تفکیک کرد.با این همه اغلب آنها در این نکته اتفاق نظر دارند که یکی از مهمترین پیامدهای ظهور جامعه اطلاعاتی تاثیری است که این فرایند بر ارزش های دموکراتیک خواهد داشت .
آنچه که تحلیل و تامل در مورد ابعاد مختلف دموکراسی و تاثیر گذاری اینترنت و سایر فناوری های نوین اطلاعاتی بر ارزش های دموکراتیک را به موضوعی مهم و جذاب برای کارشناسان علوم ارتباطی و سیاسی تبدیل کرده را می توان از نگاه خانیکی در دو عامل اصلی واکاوی کرد :
دو دلیل عمده برای پرداختن مجدد به راهبرد دموکراسی در عصر اطلاعات وجود دارد.اول آنکه موقعیت بازیگران و شیوه های عمل سیاسی در دموکراسی های لیبرال و نولیبرال، شکننده و آسیب پذیر شده و بسیاری از ناسازه های آن آشکار شده است.
دوم اینکه با پشت سر گذاشتن نخستین مراحل تحول، که همراه با دگرگونی های پرشتاب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است، طلیعه ورود به جامعه اطلاعاتی، فرصتهای بی سابقهای برای بازاندیشی درباره این نهادهای مستقر، بازیگران و شیوه عمل آنها فراهم کرده است. (خانیکی، 1383: 7)
از دیدگاه خانیکی، روشن شدن کاستی ها و نارسایی هایی ناشی از دموکراسی نمایندگی، شرایطی را برای گرایش هرچه بیشتر ملت ها به سمت الگوی دموکراسی مشارکتی فراهم کرده است. به اعتبار این نوع دموکراسی ]نمایندگی[ شهروندان تنها با تفویض بخش عمده ای از اختیارات خود به شمار کوچکی از سیاستمداران به عنوان نمایندگان منافع عمومی در جامعه زندگی می کنند.منفعت طلبی و رواج فساد در این نوع از الگوهای دموکراسی به اعتقاد خانیکی منجر به دلزدگی و سیاست گریزی شهروندان شده است.
در این میان و با توجه به ویژگی های فناوری های نوین اطلاعاتی که امکان مشارکت بیشتر شهروندان را از طریق مشارکت های سیاسی در فضای مجازی (چون رای دادن های الکترونیک و موارد مشابه) فراهم کرده است، به نظر می رسد بسترهایی برای تغییر و اصلاح الگوی دموکراسی نمایندگی و به نوعی نهادینه شدن الگوی دموکراسی مشارکتی با استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی بیش از گذشته مهیا شده است.
آنچه آشکار است این واقعیت است که با مفاهیم متضاد و متناقض نمایی از دموکراسی روبرو شده ایم.به گونه ای که کاملا روشن نیست آیا دموکراسی دیجیتال به مثابه شكل خاصی از دموکراسی مطرح است یا در اساس پدیده متفاوتی است.در اینباره نظرهای سالهای اخیر بیشتر در گستره پیوستاری دور زده است که دموکراسی مشارکتی در یک طرف و الگوهای دیگر دموکراسی در طرف دیگر قرار داشته اند. (خانیکی، 1383: 8)
موافقان دموکراسی دیجیتال هرچند که ممکن است در مورد مدل برتر این نوع از دموکراسی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند اما تمام آنها در مورد توانایی فناوری های نوین برای فراهم کردن بستر مطلوب برای مشارکت هرچه بیشتر مردم در فرایند فعالیت های سیاسی اتفاق نظر دارند.
از دیدگاه آنها فناوری های ارتباطی جدید می توانند با فراهم آوردن وسایل لازم برای آموزش دادن و روش اندیش بارآوردن شهروندان و شرکت دادن آنها در بحث های راجع به خیر و صلاح جامعه، آنان را برای رسیدن به حق حاکمیت بر سرنوشت خود یاری دهند.اینترنت برای دیگران فراهم آورنده یک مجلس بحث بزرگ تبادل دیدگاه و افکار حقیقتا آزادنه است، عدم توازن قدرت و عدم توازن میزان دسترسی به منابع و امکانات تاثیر نمی پذیرد. اینگونه ادعاها مبتنی بر این نظر هستند که تلاش به عمل آمده در راه تضمین مشارکت کامل مردم در اداره دموکراسی های جدید، همه به علت چهار مشکل«زمان»،«اندازه»، «دانش» و «میزان دسترسی به امکانات» به ناکامی کشیده شده اند.در ادوار اولیه شرکت مردم در سیاست به علت مشکلات ناشی از گرد هم آمدن همزمان شمار زیادی از مردم در یک مکان واحد و به علت محدود بودن دانش سیاسی شهروندان عادی و نیز به علت نابرابر بودن میزان توزیع منابع یا امکانات میان آنها، محدود بود. به نظر می رسد دموکراسی الکترونیکی برای تمام این مشکلات راه حلی داشته است و می تواند گشاینده راه تحقق یابی مشارکت کامل مردم در سیاست باشد.برای نمونه می توان برای رفع مشکل حضور کم رای دهندگان پای صندوق های رای ، رای دادن اینترنتی را جایگزین کرد .(جان استریت، 2001: 311)
اینترنت مردمسالاری را بهبود می بخشد و راه های داخلی و خارجی برای شرکت در فرایند تصمیم گیری را فراهم می کنند.از نظر داخلی ، اینترنت منابعی را فراهم می کند که آگاهی مردم از فرایند تصمیم گیری سیاسی و مسایل مهم را بالا می برد.از نظر خارجی، اینترنت مسیری را برای شهروندان به وجود می آورد تا صدایشان را به گوش دیگران برسانند.اینترنت شهروندان مطلع را تشویق کرده و تک قطبی بودن دانش را از بین می برد و به جهل مردمی در مورد مسایل اخلاقی ، سیاسی و اقتصادی پایان می دهد.( Woo Jung shin, 2003)
با هرچه فراگیر تر شدن اینترنت، استفاده از تجهیزات و رایانه های خانگی تردیدی وجود ندارد که بخش عمده از موانع فیزیکی برای مشارکت های سیاسی کاهش خواهد یافت. شهروندان می توانند در هر منطقه ای که یک خط تلفن و دستگاه رایانه وجود داشته باشد در کمتر از چند ثانیه رای خود را بدهند و همانطور که پیش از این گفته شد، امکان حضور آزادانهتر کاندیداها در عرصه اینترنت و ارائه برنامه هایشان نیز وجود دارد.تجربه نزدیک این امر،در انتخابات اخیر شوراهای شهر تهران گویاست.بسیاری از کاندیداها و جریان های سیاسی تبلیغات انتخاباتی خود را چند هفته پیش از زمان قانونی تبلیغات آغاز کردند و وب سایت ها و وبلاگ ها له و علیه جریانهای موافق و مخالف خود فعالیت می کردند و دیدگاه های آنها در همین سایت ها و نه در روزنامه های رسمی انعکاس می یافت و بازدیدکنندگان خود را داشت .اگرچه اخبار و اطلاعات تبلیغاتی کاندیداها تا روزهای موعد تبلیغات در روزنامه ها منتشر نشد اما به نظر می رسد این فعالیت تبلیغاتی جریان اطلاع رسانی مربوط به انتخابات شوراها را تحت تاثیر غیر مستقیم خود قرار داده بود.
هرچند که به نظر می رسد اینترنت راهکارهایی برای دور زدن مشکلات عملی فرایند دموکراسی ایجاد کرده است اما از دیدگاه منتقدان صرف این موارد را نمی توان ادله محکمی برای تاثیر بلامنازع فناوری های نوین در تقویت ارزش های دموکراتیک دانست.
از دیدگاه منتقدان به رغم تاکیدی که موافقان در تاثیرگذاری مثبت اینترنت بر مشارکت سیاسی دارد، تحقیقات تجربی در اثبات این ارتباط موفق نبوده است.اینترنت به طور گسترده تری توسط اعضای سازمان هایی که در حال حاضر نیز در زمینه سیاست فعال هستند مورد استفاده قرار می گیرد و دسترسی آسان تر به اطلاعات به نظر نمی رسد منجر به مشارکت بیشتر شهروندان شود. ولبا، شلوزمان و بریدی،(1995) سه دلیل اصلی را که مانع از مشارکت سیاسی شهروندان از طریق اینترنت می شود را «فقدان انگیزه» ، «فقدان ظرفیت انجام آن» و «فقدان موقعیت» می دانند و تاکید می کنند که این سه عامل می توانند به نحوی آشکار اثرگذاری اینترنت بر میزان مشارکت شهروندان و ارزش های دموکراتیک را کاهش دهد. (standly & ear )
با این همه در دیدگاهی فراتر می توان انتقادات دیگری را بر دموکراسی که از طریق اینترنت و فناوری های نوین اطلاعاتی ایجاد می شود، مورد بررسی قرار داد.
تمزکر نوع اول این انتقادات بر مشکلات نظری ذاتی ایده دموکراسی است. به گفته ایان مکلین (1989)[3] دموکراسی مشکلاتی دارد که با فناوری قابل حل نیستند. تصمیم گیریهای دموکراتیک از گزینش شهروندان به تنهایی ناشی نمی شوند. موضوع به این بستگی دارد که شما نوع گزینش شهروندان را چگونه پیش بینی و تثبیت کنید. در واقع منتقدان معتقدند ویژگی های نظام انتخاباتی تعیین کننده اصلی در نتایج انتخابات است و اینترنت ربط بسیار کمی با چگونگی توزیع عقیده میان مردم خواهند داشت و نمی توان با بهره گیری از وسایل سریع اینترنتی و رایانه مشکلات مفهومی ناشی از دموکراسی را برطرف کرد .(جان استریت، 2001: 312)
منتقدان در دومین بخش از انتقادات خود این فرضیه مورد تایید موافقان را مبنی بر اینکه " فناوری های اطلاعات با سرعتی که به افزایش مقدار اطلاعات جمع شونده می دهند، کیفیت دموکراسی را بهبود می بخشند" زیر سوال می برند.
دنت و ویکرز[4]، دو تن از منتقدانی هستند که چنین دیدگاهی دارند.آنها استدلال می کنند در حالی که دلایل نیرومندی به سود آزادی جریان اطلاعات ( به مثابه یک اصل محوری و مرکزی دموکراسی) وجود دارد، این فرض یا نظر به این معنا که اطلاعات مختلف و در دسترس همگان ضرورتا از نوع ارتقا دهنده جایگاه دموکراسی هستند، درست نیست. تصمیم گیری های دموکراتیک محاسبات صرفا ریاضی نیستند؛ آنها شامل داوری نیز هستند.بنابراین تنها به این دلیل (آماری) که مجازات اعدام گزینه کیفری مرجح توده مردم است، نباید چنین نتیجه گرفت که فرستادن مردم به سوی کرسی اعدام کار درستی است.همه تصمیمات نیاز به داوری دارند و هنر داوری می تواند در عمل به مانع در دسترس بودن زیاده از حد اطلاعات هم برخورد کند.( استریت، 2001: 313)
مهمترین نکته در این دیدگاه منتقدان را باید معطوف به پدیده ای دانست که بسیاری از آن با عنوان بمباران اطلاعاتی یاد می کنند. مساله ای که سال هاست به یکی از نگرانی های اصلی صاحب نظران ارتباطی تبدیل شده است.قرار گرفتن در برابر حجم وسیعی از اطلاعات و داده ها _ که در واقع دسترسی است که با اتکا به فناوری های نوین اطلاعاتی فراهم شده است_ شهروندان را در تشخیص اینکه چه چیز خوب یا بد است دچار مشکل کرده و نوعی اثر تخدیری در آنها ایجاد کند.
سومین نقد منتقدان بر دموکراسی که از طریق اینترنت و فناوری های نوین اطلاعاتی ایجاد می شود، محتوای فقیری است که این نوع دموکراسی دارد.
توصیه کنندگان ترویج دموکراسی الکترونیکی در پاره ای از اوقات فرایند دموکراسی(یا رای گیری) را تنها وسیله ای برای ثبت ارجحیت ها میدانند اما از دیدگاه منتقدان این گروه ، این نکته جز یک وارونه نمایی بزرگ آرمان دموکراسی نیست. مایکل والزر[5] در سال 1985 در این باره می نویسد:
فناوری جدید فرصت این کار را به انسان می دهد... ما می توانیم درباره مسایلی حساس رفراندوم های الکترونیکی داشته باشیم؛ رفراندوم هایی که در آنها شهروندانِ تنهای در حال دیدن برنامه های تلویزیون و بحث با همسران خود در اتاق نشیمن خانه خویش، دست ها را بالای دستگاه رای دادن خصوصی خود بالا و پایین ببرند و با فشردن دکمه هایی از آن رای بدهند... لکن سوال این است که این کار آیا استفاده از قدرت فناوری است؟ من مایلم بگویم این کار جز نمونه دیگری از سیر قهقرایی ارزش ها نیست؛ جز یک مشارکت کاذب و سبک کننده در تصمیم گیری ها نیست.(استریت، 2001: 314)
جین الشتین[6] نیز دیدگاهی مشابه والرز را ارائه می کند. از دیدگاه او شرکت در رای گیری سیاسی با شیوه های الکترونیکی ، مترادف با انتخاب اقلام کالا به آن روش ها در کانال های تلویزیونی خاص فروش کالاست. در اینجا تصمیم گیری های خصوصی و ابزاری شده ، به جای فرایند کلیدی مهم دموکراسی _ یعنی انتخاب دقیق گزینه های سیاسی مرتبط با منافع عامه مردم _ نشانده می شوند. به گفته الشتین ، یک سیاست دموکراسی حقیقی ، شامل فرایند تدقیق در مسایل، فرایند مشارکت با سایر شهروندان ، احساس مسوولیت اخلاقی در قبال جامعه و بالابردن توانایی های فردی برای کشور است.
این دیدگاه انتقادی اخیر را می توان ناظر به پیامدهای فردگرایانه ای دانست که احتمالا دموکراسی الکترونیکی بر جامعه تحمیل خواهد کرد.
ناقدان مجادله می کنند دموکراسی برای داشتن بحث و گفتمان های دقیق و همه جانبه برای شکل دادن به اهداف مشترک جمعی است ، نه برای شکل دادن به آمیخته ای از ارجحیت های فردی انسان ها.(استریت، 2001: 314)
مهمترین و چهارمین انتقادی که به پدیده دموکراسی الکترونیکی می توان وارد کرد، احتمال سو استفاده قدرت ها و جریان های سیاسی خاص از این ابزار اطلاعاتی فراگیر است.ممکن است کاندیداهای انتخاباتی وعده هایی به مردم بدهند و عمل نکنند و ممکن است با استفاده از قابلیت های فراگیر اینترنت به حریم خصوصی افراد وارد شده و حتی دولت ها با بهره گیری از سیستم های امنیتی و کنترل ایمیل ها و سایر اطلاعات اشخاص آزادی و حقوق آنها را نقض کنند.
موانع فیزیکی و اجتماعی دسترسی به اینترنت تا اندازه زیادی از منافع تجاری و سیاسی سازمان یافته پیرامون اشکال جدید ارتباط از راه دور ناشی می شوند.صاحبان این منافع علاقه ای به ایجاد فرصت های جهانی یا محلی برای افزایش میزان مشارکت سیاسی مردم (از طریق اینترنت) ندارند، بلکه علاقه مند به حفظ و پیشبرد امور تجاری و منافع خود هستند. این همان چیزی است که جرالد سسمن آن را " واقعیت های سیاسی و اقتصادی می خواند. در واقع فناوری ها به این دلیل وجود دارند که به حفظ منافع صاحبان قدرت کمک کنند. اینگونه برداشت ها منجر به بروز سوءظن هایی در مورد دموکراسی الکترونیکی و مبتنی بر اینترنت می شود. در این حالت دموکراسی به جای اینکه ابزاری اقتدار بخش به شهروندان باشد به آسانی تبدیل به یک ابزار مهارت زدایی از آنها و غیر سیاسی کردن آنها برای کاستن از میزان توانایی آنها در زمینه تهدید نظام حاکم بر کشور می شود (استریت، 2001: 315 و 318)
به نظر نمی رسد شرکت های بزرگی چون مایکروسافت یا تایم وارنر که به طور مداوم در حال پیشرفت و دستیابی به امکانات تازه در زمینه فعالیت های اینترنت هستند،از سود هنگفتی که در این میان نصیبشان خواهد شد، بی چشم داشت اقتصادی عبور کنند.به همین دلیل است که عده ای از منتقدان معتقدند مشکلاتی که پیش از این نیز در زمینه اشکال دیگر دموکراسی وجود داشته در نوع جدیدی از دموکراسی که محصول گسترش فناوری در جهان، به ویژه استفاده فراگیر از اینترنت است، تکرار خواهد شد.
به مجموعه این انتقادات برخی عوامل اجتماعی و اقتصادی تاثیر گذار بر دموکراسی الکترونیکی را باید افزود.درست است که تعداد کاربران و پایگاه های اینترنتی در بسیاری از کشورهای جهان در حال افزایش است اما آیا همه کشورها و همه کاربران به اندازه ای برابر به این تجهیزات دسترسی دارند و مهمتر از آن آیا همه افرادی که به اینترنت دسترسی دارد با شیوه های رای دادن الکترونیکی و سایر مهارت های مورد نیاز برای استفاده از اینترنت آشنایی دارند و آموزش های لازم را در این زمینه فراگرفته اند؟
عملی بودن مشارکت الکترونیکی به در دسترس بودن ابزارهای فنی لازم برای آن و ارزان بودن استفاده از آنها در تمام نقاط جهان بستگی دارد.دستیابی به این ابزارها دارای یک بعد فیزیکی و یک بعد اجتماعی است. بعد اجتماعی آن به این معناست آماده بودن پایانه ها در شرایطی که مردم توانایی پرداخت هزینه استفاده از آنها را نداشته باشند، فایده ای نخواهد داشت. عدم توازن و نابرابری های پیشین دسترسی به امکانات، مانند گذشته به کار خود یعنی از شکل انداختن مشارکت سیاسی مردم در اداره کشور، ادامه خواهند داد.با تمام سخنانی که در مورد مشارکت و مساوات در دموکراسی الکترونیکی جدید می شود، واقعیت ملموس وجود نظامی خواهد بود که در آن قدرت شرکت های رسانه ای بزرگ در راه تبدیل کردن جوامع شهروندی به گروه هایی فقط مصرف کننده کالا و "در راه غیر سیاسی کردن سیاست " به کار خواهد افتاد. (استریت، 2001: 316)
موضوع آموزش ، ميزان مهارت و توانمندي افراد براي استفاده از اينترنت و چگونگی دسترسي به اطلاعات آن نيز در جاي خود نكته اي مهم و تعيين كننده در بررسي ميزان تاثيرگذاري اينترنت بر ارزش هاي دموكراتيك در جوامع است. بايد ديد كاربران اينترنت در جوامع مختلف تا چه اندازه از اينترنت به عنوان راهي براي بحث و تبادل اطلاعات سياسي استفاده مي كنند و تا چه اندازه توانايي جستجوي اين اطلاعات را از ميان حجم وسيع اطلاعات و دادههاي سياسي در صفحات وب دارند. یکی از مهمترین موضوعاتی که مانع مردمسالارنه بودن ماهیت اینترنت می شود، شکاف دیجیتال است. در اغلب مفاهیم پایه تبعیض میان آنهایی است که به فناوری اطلاعات دسترسی داشته و آنانی که از دستیابی به آن محروم مانده اند.شکاف دیجیتال تنها یک مشکل در ارتباط فیزیکی نیست بلکه یک مساله اجتماعی است. بسیاری از مردم جهان هنوز به تلفن دسترسی ندارند چه رسد به اینترنت.در هندوستان شکاف دیجیتال به عنوان مانعی جدی در مسیر توسعه مطرح شده است و به رغم پیشرفت فناوری های اطلاعات هنوز نزدیک به 70 درصد هندی ها به اینترنت دسترسی ندارند. اینترنت فقط مخصوص مردم تحصیل کرده است و فاصله بین داشته ها و نداشته ها را در زمینه اجتماعی و سیاسی بیشتر می کند.( Woo Jung shin, 2003)
دسترسي اطلاعات به طور خودكار، از انسان ها ، شهرونداني آگاه تر و فعال تر نمي سازد.اگرچه دسترسي به اطلاعات سودمند است اما پتانسيل دموكراتيزه كردن رسانه اينترنت به عوامل ديگري وابسته است.اينترنت براي مشاركت سياسي افرادي كه به اينترنت دسترسي دارند، منبع ارزشمندي است اما صرف دسترسي به اينترنت فعاليت سياسي در سطح بالا يا گفت و گوي سياسي روشنفكرانه را تضمين نمي كند.انتقال مباحث سياسي به فضاي مجازي، كساني را كه به اين فضا دسترسي ندارند، محروم مي سازد.به علاوه ارتباط دهندگي متضمن يك حوزه نيرومند و مبتني بر نمايندگي نيست.بايد گفت اينترنت مجاري فراواني را براي بيان يا ابراز وجودي سياسي شهروندان عرضه نمي كند و آنان را به لحاظ سياسي فعال نمي سازد.علي رغم اينكه اينترنت براي مباحث سياسي، فضاي اضافي ايجاد مي كند اما هنوز گرفتار نواقص نظام سياسي ماست.اينترنت يك فضاي عمومي [7] عرضه مي كند اما حوزه عمومي[8] را به وجود نمي آورد.(مهدي زاده، 1383 : 126)
جدا از دیدگاه های كه صرفا موافق یا مخالف با پدیده دموکراسی الکترونیک هستند، با دیدگاه میانه ای نیز می توان کارکردهای اینترنت در تقویت ارزش های دموکراتیک را تحلیل کرد.چنين ديدگاه هايي اينترنت و قابليت هاي آن را فرصتي براي دموكراسي مي دانند اما آثار آن را مطلق و قطعي نمي دانند. از اين منظر شرايط اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جوامع مي توانند به عنوان عاملي تاثير گذار فرايند اثرگذاري اينترنت بر دموكراسي را كند كرده يا سرعت ببخشد. دموكراسي كه در نتيجه فضاي آن لاين ايجاد مي شود به همان اندازه كه ممكن است به شكاف اطلاعات و ديجيتال كمك كند، در بستن اين شكاف و توانمند سازي گروه هاي مختلف نقش تعيين كننده اي داشته باشد.
پارادایم های گفتمانی و فرایند های تصمیم سازی در عصر اطلاعات نسبت به دوران پیش از خود وجوه تمایز آشکاری یافته است.گفت و گو و ارتباطات به صور مختلف شاکله اصلی این تغییر و تحولات به تجربه های دموکراسی دیجیتال کمک می کنند و بر تامل رابطه دیالکتیکی میان فناوری و جامعه اصرار می ورزد.البته رهیافت تجربه هایی که تا به امروز به دست آمده است، هنوز ممکن است ناچیز باشد اما می توان به این چشم انداز امیدوار بود.هر کس امروز دغدغه ترویج دموکراسی را دارد باید به راه های تازه ای برای تشویق گفت و گو و تبادل نظر میان شهروندان و ساختن پل های ارتباطی میان فرمانروایان و فرمانبران بیاندیشد.البته آنها را نه باید نوشدارویی در دسترس برای رفع همه موانع دموکراسی تلقی کرد و نه می توان به سادگی پیشقراول دولت به عنوان برادر بزرگتر دانست.فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی ابزارهایی هستند که می توانند راه های نوینی به سوی گشودگی و گفت و گو و تحقق دموکراسی نیرومند بگشایند. آنها نه سرچشمه دردهای امروز جامعه جهانی اند و نه آغاز گر درمان آنها.هرچه هست برون داد این دگرگونی ، تسهیل شرایط و پیدایش موقعیت های سخت افزاری است که در آنها گفت و گو می تواند به صورت های ساده تری انجام پذیرد.جامعه اطلاعاتی را می توان فرصتی برای دموکراسی دانست.(خانیکی، 1383 : 16)
نتیجه گیری
در بررسی تاثیر اینترنت بر ارزش های دموکراتیک می توان سه دیدگاه کلی را از یکدیگر تفکیک کرد. نخست موافقانی که معتقدند با هرچه فراگیر شدن اینترنت و دسترسی تعداد بیشتری از کاربران به اطلاعات و همچنین شکل گیری فضاهای بحث و گفت و گوی مجازی در اینترنت و الکترونیکی شدن فرایند برگزاری انتخابات و همه پرسی ها، امکان مشارکت بیشتر مردم در فرایند دموکراسی مهیا شده و اینترنت تاثیری مثبت در این زمینه خواهد داشت. نمای دوم ، دیدگاه، ادله و عقاید گروهی را نشان می دهد که معتقدند قدرت دولت ها و مووسسات اقتصادی بزرگ و فراملی در اینترنت حق اظهار نظر و مشارکت شهروندان را تهدید می کند. در میان دیدگاه های گروه دوم، برخی منتقدان به طور مشخص با تاکید بر اینکه نابرابری در دسترسی به امکانات و تجهیزات نوین اطلاعاتی منجر به نابرابری اطلاعاتی خواهد شد، اینگونه انتقادات خود را مطرح می کنند که رشد فناوری های اطلاعاتی منجر به افزایش شکاف میان فقرا و اغنیای اطلاعاتی می شود. با این همه جمعی از صاحب نظران که آنها رامی توان در سومین گروه جای داد با برشمردن فرصت هایی که اینترنت می تواند برای دموکراسی ایجاد کند، برخی تهدید های آن را نیز یادآور می شوند، آنها معتقدند درست همانگونه که عده ای بر اندیشه شکل گیری دوره پسا صنعتی که حول محور اطلاعات سازمان می یابد خرده گیری کرده اند، می توان اشکال جدید دموکراسی در فضای مجازی و اینترنت را مورد بحث قرار داد و در عین اینکه به تاثیرگذاری مثبت اینترنت بر ارزش های دموکراتیک در جوامع امید داشت، تهدیدهای احتمالی آن را شناسایی کرد و منتظر ماند تا پیامدهای و نقاط مثبت و منفی این نوع از دموکراسی بیشتر آشکار شود.
همانگونه که استریت در کتاب رسانه های فراگیر ، سیاست و دموکراسی می نویسد،اینترنت پدیده ای سربرآورده از نیازها و منافع علمی _ نظامی است؛ اما فرایندهای رشد و تکامل آن در کنترل این منافع نبوده و نیست.اینترنت امکانات و مشکلاتی را پدید آورده است که بخش عمده از آن ها برای هیچکس قابل پیش بینی نبود.اینکه در هر زمان دیگری چه امکانات یا محدودیت هایی به واسطه گسترش این ابر رسانه فرا روی انسان ها قرار می گیرد نیز موضوعی است که باید به صورت همه جانبه تحلیل شود. هیچ دلیل دیگری برای اینکه دموکراسی الکترونیکی شکل دیگری به خود نگیرد، وجود ندارد.شهروندان باید بدانند نیروی اصلی برای تقویت دموکراسی در خود آنها متمرکز شده است و اینترنت در واقع اصلاحات را در راستای نهادینه شدن ارزش های دموکراتیک تقویت می کند اما بانی و ایجاد کننده این اصلاحات نیست.
منابع فارسی :
- استریت جان ، رسانه های فراگیر،سیاست و دموکراسی، ترجمه :حبیب الله فقیهی نژاد،تهران:موسسه انتشاراتی روزنامه ایران1384 ، ص 329 – 303.
- خانیکی هادی، دموکراسی دیجیتال ، تهران: فصلنامه رسانه، 59، پاییز 1383 ، ص 24- 5.
- محسنی منوچهر، جامعه شناسی جامعه اطلاعاتی، تهران: دیدار،1380، 149 - 145 .
- مهدیزاده، سید محمد، اینترنت و حوزه عمومی ، تهران: فصلنامه رسانه، 59، پاییز 1383 ، ص 133- 111.
منابع انگلیسی :
- Standly & ear The Effects of Internet Use on Political Participation :
برگرفته از شبکه اینترنت به آدرس :
http://insites.heinz.cm u.edu:..../insites/events/past_events/conferences/index_htm l/dem o
Cracy/bio/Stanley.
- w oojung shin , D em ocracy and the Internet:W ill the Internet Foster D em ocracy? , (2003) :
برگرفته از سایت شورای انقلاب فرهنگی ، بخش مقالات اینترنت:
http://www.iranculture.org/research/internet/index.php
--------------------------------------------------------------------------------
[1]منظور از دموکراسی الکترونیک در این مقاله یکی از تعاریف رادیکال این اصطلاح است : کاربردی که اینترنت به عنوان یک شبکه فراگیر جهانی در برقراری نوعی ارتباط مستقیم میان کاربران ، گروه ها و شخصیت های سیاسی ایفا می کنند و همچنین تاثیری که در تسهیل مشارکت سیاسی آنها در جریان رویدادهایی چون همه پرسی ، رفراندوم و مباحثه های آن لاین و سایر موارد مشابه که به تقویت دموکراسی در یک جامعه مدنی کمک می کنند می تواند داشته باشد
[2] Woo Jung shin
[3] Ian McLean
[4] dennet & Vickers
[5] Michael Walzer
[6] Jean Elshtain
[7] Public Space
[8]
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
دموکراسی دیجیتال
|
|