موجود بی اهمیت
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[05 Sep 2023]
[ يووال نوح هراری]
حدود ۱۳/۵ میلیارد سال پیش ماده و انرژی و زمان و فضا از طریق مهبانگ یا انفجار بزرگ (Big Bang) به وجود آمد فیزیک حکایت این عناصر بنیادین جهان ماست. کمابیش ۳۰۰ هزار سال پس از ظهور ماده و انرژی ساختارهای پیچیده ای از ترکیب این دو به وجود آمد که اتم نام گرفت و سپس ترکیب اتمها به شکل گیری مولکول انجامید. حکایت اتمها و مولکولها و فعل و انفعالاتشان شیمی نامیده شد. نزدیک به ۳ میلیارد و ۸۰۰ میلیون سال قبل در سیاره ای به نام زمین مولکولهای معینی با هم تلفیق شدند و ترکیبات عظیم و پیچیده ای را به وجود آوردند که موجودات زنده (organisms) نام گرفتند. سرگذشت موجودات زنده زیست شناسی خوانده شد. در حدود ۷۰ هزار سال قبل موجوداتی از گونه «انسان خردمند (Homo sapiens دست به کار ایجاد ساختارهای بسیار پیچیده تری شدند که فرهنگ نامیده شد تحولاتی که متعاقباً در این فرهنگهای بشری رخ داد تاریخ نام گرفت.
تاریخ را سه انقلاب مهم تعیین کردند انقلاب شناختی (cognitive revolution) در حدود ۷۰ هزار سال پیش موتور تاریخ را روشن مسير کرد. انقلاب کشاورزی (agricultural revolution) در حدود ۱۲ هزار سال قبل به این روند سرعت .داد انقلاب علمی scientific revolution)، که همین ۵۰۰ سال پیش شروع شد میتواند نقطه پایان تاریخ و آغازگر چیزی کاملاً متفاوت باشد. موضوع این کتاب داستان تأثیر این . انسان و بر موجودات دیگری است که در کنار او زندگی میکنند. سه انقلاب بر
انسان مدتها پیش از تاریخ وجود داشته است. موجوداتی که شباهت زیادی به انسان نوین داشتند ابتدا حدود ۲/۵ میلیون سال پیش پا به عرصه حیات گذاشتند. اما تا نسلها ،بعد با هزارها موجود دیگری که در کنارشان روی زمین می زیستند تفاوتی نداشتند. اگر میتوانستیم ۲ میلیون سال پیش گشت و گذاری در شرق آفریقا داشته باشیم، ممکن بود به تصویرهای آشنایی از انسانها برخورد کنیم مادران نگران در حال نوازش نوزادانشان؛ کودکان شاد و خندان در حال بازی در گل ولای جوانان باغی که علیه استبداد اجتماعی میشوریدند؛ سالمندان خسته و بیجانی که فقط میخواستند به حال خودشان باشند؛ مردان تنومند و زورگویی که سینه ستبر میکردند تا از زیبارویان محله دلربایی کنند و مادر سالاران پیر و دانایی که سرد و گرم زندگی را چشیده بودند این انسانهای اولیه عشق می ورزیدند بازی میکردند طرح مراوده و دوستی میریختند و برای قدرت و مقام می جنگیدند؛ درست مثل شامپانزه ها و میمونها و فیلها. انسان در آن زمان موجود خارق العاده ای نبود هیچ کس هم حتی ذره ای فکرش را نمی کرد که اخلافش در آینده کره ماه را فتح کنند اتم را بشکافند رمز ژنتیکی را بگشایند و کتاب تاریخ را بنویسند مهمترین چیزی که لازم است درباره انسان اولیه بدانیم این است که او موجود ناچیزی بود که تأثیرش بر محیط بیش از گوریلها و کرم های شبتاب یا عروسهای دریایی نبود. زیست شناسان موجودات زنده را به چند گونه» (species) تقسیم میکنند حیواناتی که تمایل داشته باشند با هم جفت گیری کنند و بتوانند فرزندانی زایا متولد کنند متعلق به یک گونه.اند اسبها و الاغ ها اجداد و ویژگیهای جسمی مشترک بسیاری دارند اما تمایل چندانی به جفت گیری با هم ندارند. این دو گونه میتوانند با هم جفت گیری کنند اما فرزندشان که قاطر است نازا خواهد بود بنابراین جهش ژنتیکی (mutation) نمیتواند در دی ان ای الاغ و اسب رخ دهد در نتیجه از این دو حیوان به عنوان دو گونه متفاوت یاد می کنند که هر کدام مسیر تکاملی جداگانه ای را طی می کند. در مقابل سگ بولداگ و سگ اسپانیول که ممکن است از نظر ظاهری خیلی متفاوت باشند متعلق به یک گونه واحدند و مجموعه دی ان ای مشترکی دارند. این دو سگ میتوانند به خوبی جفت گیری کنند و توله های آنها هم میتوانند با هم رشد کنند جفت گیری کنند و توله های بیشتری به وجود
آورند.
گونه هایی که اجداد مشترک دارند تحت عنوان جنس (genus) طبقه بندی میشوند شیر و ببر و پلنگ و جگوار گونه های متفاوتی هستند که به جنس پنترا (Panthera) تعلق دارند زیست شناسان به موجودات زنده یک نام لاتین دوبخشی میدهند که جنس و گونه آنها را مشخص میکند مثلاً شیر پنترا) لئو (Panthera (leo) نام گرفته است، یعنی گونه لئو از جنس پنترا احتمالاً همه کسانی که این کتاب را میخوانند انسان خردمند»
هستند . گونه خردمند (sapiens) از جنس انسان (Homo) هر جنس به نوبه خود به خانواده های گوناگون طبقه بندی می شود، مثل گربه سانان (شیر، یوزپلنگ گربه خانگی سگ سانان (گرگ، روباه، شغال) و فیلسانان (فیل، ماموت ،ماستودون). تبار همه اعضای یک خانواده به اسلاف مادری یا پدری بر میگردد همه گربه سانان از گربه کوچک خانگی گرفته تا وحشی ترین شیرها یک نیای مشترک دارند که حدود ۲۵ میلیون سال قبل می زیست. انسان خردمند نیز متعلق به یک خانواده است این واقعیت پیش پا افتاده در گذشته یکی از پنهانی ترین اسرار تاریخ شده بود. انسان خردمند تا مدتها ترجیح میداد خود را موجودی جدا از دیگر جانداران، بدون خواهر و برادر، و مهمتر از همه بدون پدر و مادر فرض کند اما چنین نیست. ما بخواهیم یا نخواهیم متعلق به خانواده بزرگ و شلوغ میمونها هستیم. نزدیک ترین خویشاوندان ما شامپانزه ها گوریلها و اورانگ اوتانها هستند. شامپانزه ها به ما نزدیکترند همین ۶ میلیون سال پیش میمونی دو دختر زایید که یکی از آنها مادربزرگ شامپانزه ها شد و دیگری مادربزرگ ما.
اسرار مگو
انسان خردمند یک راز آزاردهنده تر را هم پنهان نگه داشت. ما نه تنها خويشاوندان بدوی بسیاری داشته ایم بلکه روزگاری صاحب خواهر و برادرهای زیادی هم بوده ایم. ما به این فکر عادت کرده ایم که تنها موجودات بشری هستیم، زیرا گونه ما در طی ۱۰ هزار سال اخیر به واقع تنها گونه بشری روی زمین بوده است. اما مفهوم واقعی واژه بشر جانداری از جنس انسان است و در گذشته گونههای متعدد دیگری از این جنس علاوه بر انسان خردمند وجود داشته است به علاوه همان طور که در فصل آخر کتاب خواهد آمد این امکان وجود دارد که در آینده ای نه چندان دور با موجوداتی بشری سر و کار داشته باشیم که خردمند نیستند. برای وضوح بیشتر مطلب، اغلب از واژه انسان خردمند برای اشاره به اعضای این گونه خاص از انسان استفاده خواهم کرد حال آنکه واژه بشر انسان به تمام اعضای موجود جنس انسان اختصاص دارد. انسان در آغاز، حدود ۲/۵ میلیون سال پیش در شرق آفریقا از یک نوع میمون قدیمی تر به نام اوسترالوپیتکوس (Australopithecus)، به معنی میمون جنوبی به وجود آمد نزدیک به ۲ میلیون سال قبل گروهی از این انسانهای اولیه زادگاه خود را ترک کردند و پهنه های وسیعی از آفریقای شمالی و اروپا و آسیا را زیر پا گذاشتند و و در آنها ساکن شدند. زندگی و بقا در جنگلهای برفی شمال اروپا در مقایسه با جنگلهای شرجی اندونزی ویژگیهای متفاوتی را می طلبید از این رو انسانها مسیرهای تکاملی متفاوتی را پیمودند و در نتیجه چندین گونه مختلف شکل گرفتند که دانشمندان برای هر کدام نامهای لاتین پرطمطراقی اختیار کردند.
.۲ چهره خواهر و برادرهای ما که بر اساس حدس و گمان بازسازی شده است از راست به چپ) انسان رودولفی شرق آفریقا انسان راست قامت شرق آسیا)؛ انسان نئاندرتال (اروپا و غرب آسیا اینها همگی انسان هستند.
انسان در اروپا و غرب آسیا به هومو نئاندرتالنسيس (Homo neanderthalensis)، انسان دره ،نئاندر تبدیل شد. این گروه اغلب به نئاندرتال شهرت یافتند نئاندرتالها که درشت تر و عضلانی تر از ما انسانهای خردمند ،بودند با سرمای اوراسیای غربی در عصر یخبندان کاملاً سازگاری پیدا کردند مناطق شرقی تر آسیا را هو مو ارکتوس (Homo erectus) یعنی انسان راست قامت اشغال کرد که ۲ میلیون سال در آن مناطق باقی بود و به این ترتیب با دوام ترین نوع انسان تا کنون بوده است. محتمل به نظر نمی رسد که حتی گونۀ ما بتواند این رکورد را بشکند. معلوم آمدند. وقتی ۲ میلیون سال برای ما خیلی زیاد است هومو سولوئنسيس (Homo soloensis) انسان دره سولو» در جزیره جاوه اندونزی زندگی میکرد و با شیوه زیست مناطق استوایی تطابق بیشتری داشت. در جزیره دیگری در اندونزی - جزیره کوچک فلورس - انسانهای اولیه روند کوچک شدن را طی کردند. انسانها اولین بار زمانی که سطح آب دریا استثنائاً پایین بود و رفتن به جزیره امکان داشت به فلورس آ سطح آب بالا آمد تعدادی از آنها در این جزیره که منابع مختصری داشت محبوس شدند انسانهای درشت جثه ای که نیازمند غذای زیاد بودند قبل از دیگران از بین رفتند. دیگران که جثه کوچکتری داشتند بهتر دوام آوردند. بعد از چندین نسل انسانهای فلورس ریز نقش تر شدند. این گونه بی مانند با نام علمی هومو فلورسی ينسيس (Homo floresiensis)، قامتی یک متری و وزنی معادل ۲۵ کیلو داشت. با این حال ابزارهای سنگی میساخت و گاهی موفق میشد فیلهای جزیره را به دام اندازد اگرچه فیلها هم از گونه ای کوچکتر بودند.
نیست که انسان خردمند هزار سال آینده هنوز وجود داشته باشد. بنابراین
محققان در سال ۲۰۱۰ در طی یک حفاری در غار دنیسووا در سیبری، با کشف استخوان فسیل شده یک انگشت، یک گونه دیگر از خواهر و برادرهای ما را از فراموشی به درآوردند بررسیهای ژنتیکی نشان داد که این انگشت متعلق به یک گونه تا آن زمان ناشناخته بوده است که انسان دنيسووا (Homo denisova نام گرفت خدا میداند چه تعداد دیگری از خویشاوندان از دست رفته ما در دیگر غارها و جزایر و سرزمینها منتظر هستند تا کسی پیدایشان کند در حالی که این انسانها در اروپا و آسیا تکامل می یافتند تکامل در شرق آفریقا متوقف نشد بطن انسان گونههای جدید فراوانی را در خود
پرورید مثل هو مو رودولفنسيس (Homo nudolfensis)، «انسان دریاچه
رودولف»؛ هومو ارگاستر (Homo ergaster)، «انسان کارگر»؛ و سرانجام
گونه خود ما که مغرورانه نام هومو ،ساپی ینس، «انسان خردمند»، را بر آن نهادیم. و بعضی از این گونه ها بزرگ جثه و برخی ریز نقش بودند. بعضی شکارگران ماهری بودند و برخی دیگر از طریق جمع آوری گیاهان ارتزاق می کردند. گروهی هرگز جزیره ای را که در آن زندگی میکردند ترک نکردند و گروهی دیگر همه قاره ها را زیر پا گذاشتند اما همگی از جنس انسان بودند. همه موجودات بشری بودند اشتباه است که گمان کنیم این گونه ها سیر تکاملی مستقیمی داشته اند که طبق آن ارگاستر به ارکتوس و ارکتوس به نئاندرتال و نئاندرتال به ما تبدیل شده است. این الگوی خطی این درک اشتباه را ایجاد میکند که در هر زمان مشخصی فقط یک گونه انسان در زمین سکونت داشته است. همه گونه های پیشین صرفاً نمونه های قدیمیتر گونه ما بوده اند. حقیقت این است که از حدود ۲ میلیون سال پیش تا قریب به ۱۰ هزار سال پیش دنیا هم زمان محل زندگی گونه های مختلف انسانی بوده است. و چرا که نه؟ امروزه چندین گونه روباه و خرس و خوک وجود دارد. ۱۰۰ هزار سال قبل، حداقل شش گونه انسان مختلف روی زمین می زیستند. آنچه عجیب است و شاید ما را در جایگاه متهم قرار دهد منحصر به فرد بودن کنونی گونه ماست و نه کثیر الانواع بودنمان در گذشته. همانطور که به زودی خواهیم دید ما انسانهای خردمند دلایل کافی برای سرکوب یاد و خاطره خواهر و برادرهایمان داریم
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
آیندهنگری و سیاست
|
|