علم اقتصاد در ایران تبدیل به ایدئولوژی شده است
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
چهارمین همایش آموزش و پژوهش علم اقتصاد در ایران
علم اقتصاد در ایران تبدیل به ایدئولوژی شده است/پیش به سوی دانش اقتصاد مبتنی بر رویکرد واقع گرایی انتقادی/فقر علمی در دانشگاه ها به وضوح دیده می شود/نظام آموزشی در حال تربیت کارشناس فنی است نه کارشناس اقتصادی
این همایش در راستای واکاوی چگونگی انتقال آموزش و پژوهش علم اقتصاد طی چندین دهه آموزش و پژوهش اقتصاد در دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی کشور برگزار گردیده است
پژوهشکده علوم اقتصادی و دانشکده اقتصاد دانشگاه چهارمین همایش آموزش و پژوهش علم اقتصاد در ایران ۲۲ و۲۳ مهرماه با حضور استادان و پژوهشگران و صاحب نظران در محل دانشکده اقتصاد برگزار کرد.
این همایش در راستای واکاوی چگونگی انتقال آموزش و پژوهش علم اقتصاد طی چندین دهه آموزش و پژوهش اقتصاد در دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی کشور برگزار گردیده است و بر آن بوده است که با یک نگرشی علمی، نقاط ضعف و قوت روشهای آموزشی و پژوهشی در علم اقتصاد را مورد بررسی و مداقه قرار دهد. زمینهها و سیر تحول تاریخی، علم اقتصاد و نیازهای جامعه، پیوند و ارتباط علم اقتصاد با دنیای خارج از مهمترین محورهای این همایش دو روزه بود.
روز اول این همایش با عنوان آموزش علم اقتصاد با سخنرانی دکتر نوری در خصوص منابع آب در ایران شروع شد و در ادامه اولین نشست آن با ریاست دکتر فرشاد مومنی شروع به کار کرد.
آنچه در ادامه می بینید خلاصه ای است از آنچه کلیدترین سخنرانان این نشست عنوان داشتند:
دکتر محسن رنانی
ضرورت بازنگری در آموزش علم اقتصاد ایران
* دکتر رنانی ۴ محور مطرح در مقاله خود را این گونه شرح دادند:
علم اقتصاد در ایران تبدیل به ایدئولوژی شده است.
اهداف علمی محقق نمی شود.
در همه سطوح علم سرمایه گذاری می کنیم که خطای بزرگی است.
داده ها به علم تبدیل نمی شود و بالعکس آن صورت می گیرد.
* “ایدئولوژی همراه خود داوری اخلاقی دارد” اقتصاد و اقتصاددانان و نظام آموزشی را ایدئولوژی زده شده اند و “از طرفی نظام آموزشی در مورد آنچه می آموزیم ایدولوژیک برخورد می کنیم،حاضر نیستیم خارج از ایدئولوژی موجود موضوعاتی را بررسی کند در واقع جلوی تنوع پذیری گرفته می شود”
* از سوی یونسکو ۴ هدف را برای نظام آموزشی ترسیم شده است که نظام آموزشی اقتصاد هم اکنون هیچ کدام از این اهدف را در بر نمی گیرد.این ۴ هدف عبارتند از:۱٫ آموختن ۲٫ توانایی زیستن ۳٫ توانایی زیستن با دیگران ۴٫ بهروری از دانش
* یکی از اهداف نظام آموزش اقتصاد تولید کردن مدرک شده است و همچنین ملاک جذب اساتید برای هیئت علمی دانشکده های اقتصاد را بر حسب تعداد مقالات IsI شده است.
* آموزهای جریان اصلی اقتصاد به عنوان تنها یافته های بشر تبدیل شده است و در فضای موجود آموزشی اقتصاد نمی توان خارج از چارچوب اقتصاد نئوکلاسیکی به دنبال مباحث دیگر اقتصاد رفت.
رنانی در ادامه و در تبیین بند دوم مقاله خود به مقوله سرمایه اجتماعی تاکید کرد و توسعه اقتصادی را مدیون توسعه اجتماعی دانست.” توانایی استفاده از آموزه های برای بهتر زیستن باید توسط آموزش به افراد نشان داده شود.”
* فناوری دارای ۴ قلمرو سرحدی_پیشرو_پیرو و قلمرو مصرفی تقسیم بندی می شود.
در انتها رنانی به زنجیره علم اشاره کرد و دانش را بر پایه داده دانست که به خرد و حکمت منتهی می شود.
* این درحالیست که نظام آموزشی باید برای تبدیل داده ها به تئوری و تئوری ها به حکمت تلاش کند.امروز تئوری های به صورت داده به افراد منتقل می شود و همین امر باعث می شود به علم تبدیل نشوند.
دکتر علی دینی ترکمانی
اقتصاد یعنی علم اجتماعی؛رویکرد واقع گرایی انتقادی
علی دینی ترکمانی با ارائه مقاله خود مبنی بر تبیین اقتصاد به عنوان یک علم اجتماعی سعی در نقد و بررسی نظام آموزشی اقتصاد داشت.
طرح مسئله ابتدایی آقای دکتر دینی واکنش چند تن از دانشجویان برجسته آمریکا به اعظای جایزه نوبل به الیور ویلیامسون و النیوراستروم در سال ۲۰۰۹ است.
نوبل مزخرف است.این احمق ها کیستند که جایزه دریافت کرده اند
آیا اینها را باید هم ردیف هانس و… بدانیم.اصلا انتخاب امسال را درک نمی کنم انتخاب خیلی بدی است.
این دانشجویان عنوان می کردند که خانم النیور استاد علوم سیاسی است و ربطی به اقتصاد ندارد.چرا یک استاد علوم سیاسی وارد رشته اقتصاد شده است.
دینی معتقد است این نوع نگاه در ایران شدید تر است و این واکنش انحصار گرایانه ریشه در ویژگی های علم اقتصاد متعارف دارد.
ویژگی هایی مثل:
_ به لحاظ هستی شناختی معتقد به اصالت فرد است
_ به لحاظ انسان شناختی تمام انگیزش های آدمی را به نفع شخصی تقلیل می دهد.
_ چیزی که رخ می دهدبا چیزی که گفته می شود متفاوت است.
_ در متون اقتصادی به هیچ وجه هویت مستقل برای جمع و جامعه قائل نشده است.مانند تابع تقاضا بازار که از جمع تابع تقاضای فردی به دست می اید.
دکتر دینی پیامد هایی را برای این ویژگی های علم اقصاد برشمرد:
_ تولید دانشی باریک بین و غیر واقع بینانه که نه در تبیین کارایی بالایی دارد و نه در پیش بینی
_ نبود فضای عمومی و عقلانیت ارتباطی در ساحت علم اقتصاد متعارف
_ عدم شکل گیری دانش جزیی نگر مسئله محور و غفلت از نقش مهم ساخت قدرت در تخصیص منابع توزیع ثروت و سامندهی اقتصادی.
در دهه ۴۰،۵۰ و ۶۰ میلادی انتقاد این بود که فرضها با دنیای واقعی هماهنگی ندارد و فریدمن پاسخ داد که مهم نیست مفروضات با دنیای واقعی منطبق نیست.مهم این است که نظریه بتواند قدرت پیش بینی داشته باشد این درحالیست که در عمل اقتصاد جریان اصلی پیش بینی ضعیف صورت گرفته است.بسیاری از نوبلیست ها نتوانستند پیش بینی های درستی داشته باشند.
دینی در ادامه علت باز تولید علم اقتصاد متعارف را به چند دلیل دانست:
_ جاذبه رویکرد استنتاجی_قیاسی
_ ریاضی گرایی اثباتی
_ رابطه میان ساخت قدرت ودانش
چه باید کرد؟ پیش به سوی دانش اقتصاد مبتنی بر رویکرد واقع گرایی انتقادی
ویژگی های رویکرد واقع گرایی انتقادی:
_ وجود حقیقت های مختلف و نه یک حقیقت واحد
_ رد نسبی گرایی و عدم اعتماد به نسبی گرایی مطلق
_ باز بودن روی نظریه های رقیب
_ انعظاف پذیر بودن در برابر شواهد نقص کننده
_ پیامد های پذیرش رویکرد واقع گراییی انتقادی:
_ حرکت به سمت کثرت گرایی در عرضه اندیشه ورزی اقتصادی
_ احترام به رویکرد های دیگر
دکتر حسین راغفر
کاستی های آموزش علم اقتصاد در ایران
دکتر راغفر در ابتدا برای تشریح مقاله خود به سخنان استگلیتز اشاره داشت.استگلیتز عنوان می کند ما در حال یک تغییر پاردایمی هستیم که به علت اقتصاد اطلاعت رخ داده است.ما در اقتصاد خرد به عنوان یک قضیه پایه اصل تخصیص بهینه منابع را داریم.این قضیه در صورت وجود یک اپسیلون تفاوت رد اطلاعات به خطا می رود.
* استگلیتز در واقع می گوید که در عالم هیچ گاه برابری اطلاعات وجود نداشته است.
* مارک آنوزیتا اقتصاددان انگلیسی در سال ۲۰۱۱ کتابی را تحت عنوان “علم اقتصاد ناشی از بحران مالی” به تشریح علل بحران مالی ۲۰۰۸ می پردازد.آنوزیتا در یک جمله علت اصلی بحران مالی را در مفروضات غلط در علم اقتصاد می داند.
* این اقتصاددان عنوان می کند که بازار های مالی نزدیک ترین وضعیت به رقابت کامل است ولی به دلیل عدم وجود اطلاعات کامل رقابتی عمل نمی کنند.
* فقر در ایران فقط در سطح زندگی دیده نمی شود بلکه فقر در دانشگاه ها هم به وضوح دیده می شود.
* بیشتر اقتصاددانان تاریخ نمی دانند در واقع مسئله جغرافیا و تاریخ اقتصادی ایران مسائلی است که در آموزش ما دیده نشده است.
* بسیاری از کسانی که در دانشگاه ها متعارف کشور درس می خوانند فقط می توانند مشکلات کشور های (به خصوص آمریکا) دیگر را حل کنند.
* نکته مغفول مانده در آموزش اقتصاد در ایران مسئله توجه به شبکه قدرت است.
* یکی از کاستی های دیگر آموزش اقتصاد در ایرن بحث عدم تدریس روش شناسی و فلسفه اقتصاد است.
دکتر زهرا کریمی
عدم ارتباط میان آموزش اقتصاد و مشکلات واقعی اقتصاد
* نقاط ضعف آموزش اقتصاد در ایران
۱- عدم ارتباط با رشته های دیگر
۲- عدم تسلط به زبان انگلیسی
۳- ریاضی واری شدن اقتصاد
۴- تک صدا بودن اقتصاد
۵- آپدیت نبودن نظام آموزشی اقتصاد
۶- عدم توجه به مسائل روز
۷- عدم ارتباط نظام آموزش اقتصادبا مسائل اقتصاد ایران
* در دانشگاه مازندران تحقیقی در خصوص علت های جاذبه و دافعه آموزش علم اقتصاد صورت گرفت که موارد زیر استخراج شد:
۷ % از دانشجویان علت جاذبه علم اقتصاد را تحلیل دنیای واقعی دانستند.
در این بین ۴۸ % حفظ کردن مفروضات اقتصاد
استفاده از مدل های ریاضی ۲۱ %
۲۳ % بی تفاوتی در خصوص آموزش اقتصاد
جمع بندی:
* شمار دانشجویان اقتصاد در مقاطع مختلف افزایش می یابد.
* تحلیل های ریاضی به جای تحلیل های اقتصادی در حال اضافه شدن است.
* نظام آموزشی در حال تربیت کارشناس فنی است نه کارشناس اقتصادی.
در ادامه سایت مدرسه اقتصاد مطالبی از دیگر نشست های و میزگرد های این همایش دو روز را نیز منتشر خواهد کرد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
اقتصاد فراصنعتی
|
|