خط کشی رقبای قدرت
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[19 Apr 2018]
[ فرهاد یزدی]
، نوزدهم آوریل 2018
پایه های نظام اسلامی بر مبنای آخوندیسم استوار است. آخوندیسم و اسلام اعتقادی بر زیستگاه ملی یعنی خانه ی تاریخی ملت ندارند. از سوی دیگر، اصول اخلاقی آخوندیسم با حجم پول پیشنهادی قابل تغیر است. از این رو، نظام اسلامی به طور طبیعی محل پرورش و رشد و نمو جاسوسی که شرط نخست آن آمادگی روانی خیانت به زیستگاه ملی یا سرزمین و شرط دوم آن فساد مالی ست، می باشد. از نظر دست اندرکاران رژیم، این دو مورد به ویژه در میان سرآمدان قابل پذیرش بوده و نباید موجب ناراحتی و یا حتا حیرت گردد. فرار سرمایه از کشور آنهم در زمانی که طبق ادعای سردمداران رژیم بخاطر رفع نشدن تحریم ها، هنوز به سیستم بانکی جهانی دسترسی ندارد و از این رو نمی تواند ارزهای ذخیره شده خود را از خارج از کشور به داخل وارد نماید، سرسام آور است. در مجلس گفته شده که همزمان با تظاهرات دی ماه، تا مبلغ سی میلیارد دلار از کشور خارج شده (که روشن است از چه طبقه ای بوده اند). خبر این موضوع بسرعت درز گرفته شد، چون دزدی و فساد در رژیم اسلامی امریست عادی و دیگر نباید دنبال گردد. بر همین مبنا، طبق گفته عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی "میزان تخلف صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان 15 هزار میلیارد تومان است" یا به عبارتی 15 با 12 صفر در مقابل آن. حتا اگر دلار را 5000 تومان حساب کنیم، که در زمان تخلف کم تر از این نرخ برابری بوده است به رقم سرگیجه آور (البته برای غیر خودی ها) 3 میلیارد دلار می رسیم. این خبر نیز در سرخط خبرها نیامد و در لابلای بقیه مطالب پنهان ماند، چون پدیده جدیدی نمی باشد. طبق خبر رورنامه شرق (16 آوریل 2018) اتهام اختلاس فرمانده سابق نیروی انتظامی بیش و کم $ 200 ملیون دلار است (با نرخ تبدیل روز)، در نظام اسلامی دله دزدی به حساب می آید.
خیانت و دزدی، از روزهای نخست تاریخ همیشه وجود داشته است. به تازگی رئیس جمهور سابق کره جنوبی و برزیل به اتهام سوء استفاده از مقام و دریافت رشوه (و نه خیانت) در دادگاه به زندان محکوم شده اند. نخست وزیر سابق اسرائیل بجرم فساد مدتی را در زندان گذراند. حجم مالی اتهام آنان در جمهوری اسلامی موجب خجالت متهمین به فساد می گردید. شاید این مقدار چپاول از سرمایه ملی (در مقایسه با تولید ناویژه ملی) در نظام اسلامی وسیله افرادی که به عنوان امین ملت در جایگاه حکومتی نشسته اند، در تاریخ سابقه نداشته باشد. حتا در روسیه (حامی و آموزگار رژیم) که غارت دارئی ملی وسیله ی گروه اندک دور و بر پوتین (آلیگارک) بسیار متداول است، و یا جهموری های آسیائی سابق شوروی، به احتمال به این اندازه نباشد. برآورد تولید ناویژه ملی روسیه 1300 و ایران 393 میلیارد دلار می باشند. اقتصاد روسیه 3.3 برابر و در آمد سرانه آن 1.75 برابر ایران است. اما مشگل بتوان تصور کرد که سطح فساد نیز بهمان اندازه بیش تر از ایران باشد. زیرا در آن صورت روسیه به خاطر شکنندگی خطرناک داخلی، قادر به قدرت نمائی در سطح جهان نمی شد و همزمان رهبر آن نمی توانستند به این اندازه محبوب باشند. با تمام خودکامگی، اجتماع روسیه بسیار بازتر از ایران است. تمام خبرگزاری ها و نشریات و بنگاه های تولیدی و بازرگانی مهم جهان در آن کشور نماینده دایم دارند. با این که نمی توان به آمار روسی اعتماد زیادی داشت، ادعا می گردد که پوتین از محبوبیت 80% ملت برخوردار است. به احتمال زیاد ناظران خارجی با 80% محبوبیت پوتین موافق نخواهند بود. اما در مورد محبوبیت بالای او تردیدی ندارند. رهبر نظام اسلامی می تواند بخود ببالد حتا اگر محبوبیت او را در داخل کشور در اندازه 10% بدانند.
با این اندازه فساد گسترده که به موضوعات مالی منحصر نمی گردد، تعجبی وجود ندارد که اوضاع کشور در این سطح ازهم گسیخته باشد. سپاه پاسداران که برای تضمین بقای رژیم بوجود آمد و روزی در جبهه های جنگ با عراق با بجا گذاردن صدها هزار کشته از خاک وطن وفاع کرد، در چنین محیط آلوده که خود در بوجود آوردن آن نقش مستقیم داشته، نمی تواند همان نهادی باشد که آماده فداکاری در راه ایران و رژیم بود. این نهاد نمی تواند آماده "فداکاری"، باشد. سپاه به عنوان نهاد، بدنبال حفظ منافع گروهی خود می باشد. تردیدی نیست که سپاهیان بسیاری از این تعریف بدور هستند. خدمتگذاران در بدنه سپاه، همگی به ملت پیوسته هستند. اما فرماندهی سپاه با پیوند درآزمدت با آخوندیسم حاکم بر نظام و تاکید آنان دال بر حفظ رژیم، بایستی منافع خود را مانند دیگر بخش های رژیم، بر ماندگاری ایران ترجیح دهند. تمجید و بزرگ کردن فرمانده نیروی قدس نه بخاطر دست آورد های وی در خارج از کشور، بلکه از این نگاه که نیروهای خارجی تحت فرمان وی در عراق، لبنان و سوریه، در هنگام نیاز می توانند نقش سرکوب ملت در رستاخیز همگانی احتمالی در آینده را بازی کنند، می باشد. اگر سپاه بخاطر ترس از فرو ریزی بدنه آن، مردد از استفاده از نیروهای خود برای سرکوب ملت می باشد، نیروهای خارجی قدس که وفاداری به ملت را ندارند می توانند جبران این کمبود را بنمایند. این فرمانده در نظام اسلامی برای حفظ رژیم بخاطر مهار جنگنده های خارجی که در اختیار دارد، از هر فرد دیگر ارزشمندتر می باشد.
چنین بنظر می رسد که در داخل رژیم دو دسته بندی در حال شکل گیری ست. در یک طرف به اصطلاح تندروها به رهبر رژیم که با وجود سقوط شدید قدرت و مشروعیت وی، چشم دوخته اند، چون گذیدار دیگری ندارند. به احتمال اثر گذاری آنان بر رهبر رژیم بالاتر است تا برعکس. رهبر نظام نیز تلاش می کند با دادن امتیاز و تملق، هرچه بیش تر به سپاه و بخش اطلاعاتی آن خود را نزدیک کند. از سوی دیگر، رئیس جمهور (که خود نیز در تمامی جنایت های رژیم شریک است) چون شهامت کافی برای قطع علنی وابستگی خود به رژیم را هنوز پیدانکرده، تلاش خفیفی برای نزدیک شدن به ملت و ارتش از خود نشان می دهد. او با هدف تطهیر خود و بدل شدن به رهبر اپوزیسیون در داخل، با احتیاط وارد معرکه شده است. او در روز ارتش با طعنه به سپاه گفت حتا یک مورد فساد در ارتش گزارش نشده است. او همچنین اضهار داشت که ارتش "سیاست را خوب می فهمد اما هرگز در بازی های سیاسی وارد نشده است." سپاه در بیانیه مفصل نوزدهم آوریل (تارنمای انتخاب) که نشانه ی زخم خوردگی می باشد، در ظاهر به رئیس جمهور آمریکا، اما در واقع به رئیس جمهور ایران پاسخ می دهد. "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پایبندی به اصول و آرمانهای انقلاب و وصایای حضرت امام (ره) که شاه بیت آن اطاعت از ولایت فقیه و اجرای کامل و دقیق فرامین و تدابیر ولی فقیه زمان است ..." سرسپردگی و جهت گیری خود را روشن می کند. می توان تصور کرد که جنگ قدرت میان این دو گروه و هریک با تکیه به یکی از دو نیروی مسلح در جریان است. اگر تحولات براین مبنا ادامه یابد، خطر درگیری مسلحانه میان دو گروه می تواند واقعیت یابد
***
حال از این رژیم ورشکسته (به وضعیت بانکی کشور توجه شود)، و از این نیرو، انتظاری عبث خواهد بود که بتواند در شرایط کنونی سوریه، با این که ایران در میان قدرت های خارجی، بیش ترین سهم گذاری جانی، مالی و سیاسی را داشته است، موثر عمل نماید. البته می توان گفت که روسیه، قدرتی به مراتب بزرگ تر از نظام اسلامی، در برابر موشک باران اخیر آمریکا، نیز واکنش در خور توجهی انجام نداد. روسیه نیز مانند نظام اسلامی عادت به رجز خوانی دارد. نه تنها نتوانستند سکوهای پرتاپ را چنانچه ادعا کرده بودند، هدف قرار دهند حتا قادر نگردیند که موشک های مهاجم را در هوا سرنگون کنند. جائی که تکنولوژی تعیین کننده است، روسیه قادر به عرض اندام نیست. چون جان انسان در روسیه، ترکیه و نظام اسلامی، ارزش کم تری دارد تا غرب، شعاع اثر گذاری این سه قدرت در عملیات پیاده که غرب کارآئی نسبی کم تری دارد، تعریف می گردد و نه بیش تر. اما در میان سه قدرت ذکر شده، روسیه و ترکیه در تعین آینده سوریه و عراق (در اندازه کم تر) دست بالا را خواهند داشت تا نظام اسلامی. نظام اسلامی به روسیه وابسته است. اما نگاه روسیه به نظام اسلامی، به کارگزار ناخوشایندی می مانند که گرچه برای ایجاد مزاحمت برای غرب و ارسال پیاده نظام به سوریه مفید است، اما همیشه مساله آفرین است. در نبود نظام اسلامی، رابطه روسیه به ویژه با عربستان (بخاطر کنترل مقدار تولید و قیمت نفت) و اسرائیل (بخاطر تاثیر گذاری بر روی اعراب و همچنین حجم بالای مهاجرین روس) از تنش بسیار کم تری برخوردار می بود. عربستان به تازگی اعلان کرده که خواستار ارسال نیرو برای شرکت در جنگ داخلی سوریه می باشد. حتا اگر شرکت عربستان تنها ظاهری باشد، نشان دهنده نقش بالاتر عربستان در بده و بستان در آینده آن سرزمین خواهد بود. عربستان بسرعت از قدرت جدید یافته ای که در اتحاد با اسرائیل در مقابل ایران یافته است، مشغول بهره برداری ست. باید توجه شود که تمامی قدرت گیری دیگران به هزینه ایران انجام می گیرد.
حمله اخیر آمریکا به سوریه، توان تولید گازهای سمی آن کشور را کاهش داد. نگرنی از استفاده از گاز سمی منحصر بکار بردن آن در داخل سرزمین نمی گردد. زرادخانه سمی سوریه قابلیت استفاده برعلیه غرب و اسرائیل را دارد. از این رو قابل تحمل برای غرب نمی باشد و بایستی از میان برداشته شود. اما حمه اخیر افزون براین هدف، اخطاری به روسیه و جمهوری اسلامی نیز بود. موشک های غربی براحتی از پدافند تخیلی هوائی سوریه که با کمک روس ها بنا شده بود، عبور کرده و هدف ها را با چنان دقتی از میان برداشتند که به نقاط دیگر که ممکن بود تلفات انسانی داشته باشد، اصابت نکرد. از آن سوی، پدافند هوائی روسیه مورد استفاده قرار نگرفت: به احتمال برای پیش گیری از گسترش جنگ و بازهم به احتمال، بخاطر برآورد کارآئی ضعیف در برابر موشک های غربی. واکنش نظام اسلامی، این بار با ملایمت همراه بود که باعث خوشوقتی ست. بجز سخنان تکراری رهبر نظام که دیگر هیچ کس ارزشی برای آن قائل نیست، واکنش موثری نه از جانب سپاه و نه ستاد کل نیروهای مسلح از خود نشان داده نشد. گوئی چنین عملی هیچگاه صورت نگرفت. چنین بنظر می رسد که بالاخره سپاه با در نظر گرفتن فساد گسترده در رده های بالای فرماندهی و نارضایتی همه گیر در بدنه آن، به عدم کارآئی جنگی خود در یک رویاروئی گسترده پی برده باشد. نظام از جنگ محدود که برای قدرت های خارج موجب مزاحمت باشد استقبال می کند. اما می داند که در رویاروئی گسترده عاجز است. اذعان عملی به این ناتوانی، جای خوشوقتی دارد. زیرا اگر کردار نظام اسلامی (که به پشه و مور محتاج است) با گفتار آنان (که بر سر همه تاج اند) همسری می کرد، امروز ایران در موقعیت بسیار بدتری قرار داشت.
هنوز دلمشغولی نظام اسلامی مبارزه با "استکبار جانهی ست". روشن نیست که شاید بغیر از روسیه، چه کسی و یا کشوری چنین رسالتی را بر عهده یکی از عقب افتاده ترین نظام های حکومتی تاریخ نهاده است. حتا کره شمالی که از سال 1950 تاکنون هنوز قرارداد صلح با کره جنوبی و آمریکا امضاء نکرده است، آماده مذاکره مستقیم در مورد تمامی مسایل میان یکدیگر می باشند. سفر اخیر رئیس سازمان سیا به کره شمالی و مذاکره با رهبر آن کشور با هدف آماده کردن ملاقات میان رهبران دو کشور، گام بزرگی ست در راه کاستن از تنش در منطقه. ایران به خاطر نداشتن متحد قوی و جنگ افزار هسته ای به مراتب از کره شمالی آسیب پذیرتر است. با کم شدن از تهدید کره شمالی، ایران به هدف نخست غرب بدل خواهد شد.
***
با در نظر گرفتن واقعیت ها چه در داخل و چه در خارج از مرز کشور: برای کسانی که در فکر ایران هستند و نگران از دست رفتن یکپارچگی سرزمینی آن کشور کهن می باشند، چه از راه حمله خارجی و چه براثر فروپاشی قدرت مرکزی که می تواند وسیله ی رستاخیز ملت و یا برخورد مسلح میان سپاه و ارتش + ملت،انجام گیرد، بیش از یک راه وجود ندارد و آن خلع ید فوری از رژیم است. یا با مسالمت نسبی به صورت پیوستن بخشی از هیئت حاکمه و نیروهای مسلح به ملت و یا با خشونت که در صورت اجرا نشدن حالت نخست، پرهیز ناپذیر است. روشن است که صورت دوم، همراه با عوامل بسیار است که ناشناخته می باشند و نتیجه آن قابل پیش بینی نیست.
------------------------------------------
۱ - تارنمای تابناک وابسته به سردار دکتر محسن رضائی، دوازدهم آوریل 2018.
۲ - سعید مرتضوی "دادستان" سابق تهران و نور چشم رهبر، گم شده و ماموران انتظامی نمی توانند او را برای جلب به زندان پیدا کنند. سعید طوسی، متجاوز جنسی به کودکان، به آزادی به ترکیه سفر کرده و بازگشته است.
۳ - می توان دید که در عراق، سوریه و یمن و حتا لبنان تا چه رسد به خلیج فارس، موقعیت ایران هرروزه رو به سقوط گذارده است.
۴ - بسیاری براین نظر هستند که در وقایع سال 88 نیز از وجود مزدوران خارجی برای سرکوب ملت استفاده شد.
۵ - رادیو فردا هژدهم آوریل
۶ - آش چنان شور است که رئیس سازمان پدافند غیر عامل ایران (سردار سپاه)، پیش بینی رستاخیز ملی را می دهد. رادیو فردا هفدم آوریل 2018
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: