مات شدن نظام اسلامی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[06 Dec 2017]
[ فرهاد یزدی ]
در دنباله تلاش برای تجزیه ایران، یکی از بلندگوهای با نفوذ اسرائیل افزون بر افزایش تحریم از جانب آمریکا، از به قدرت رسیدن مجاهدین یاد می کند. مجاهدین که سال ها پیش با صدام رویای تجزیه ایران را در سر می پروردند و حتا نقشه "ایرانستان ها" ی مورد تائید طارق عزیز را چاپ و پخش می کردند، امروز که در عوض ایران، با عراق تجزیه شده روبرو هستند، به ناچار ارباب خود را پس از صدام تعویض و زیر حمایت آن واحد سیاسی و با پول عربستان، البته در نقش تجزیه طلبی همچنان در حال آسیب رساندن به منافع ایران بسر می برند. حنای مجاهدین سال هاست که دیگر رنگی ندارد. پس چرا هنوز علم این تشکیلات گندیده بلند می شود؟
در برابر سازمان نظامی حزب الله عامل نظام اسلامی در لبنان، اسرائیل، عربستان و دیگر قدرت های خواهان تجزیه ایران، خوشبختانه گذیدار دیگری پیدا نکرده اند. همبستگی ملی در ایران چنان استوار است که حتا تجزیه طلبان قوم گرا، قادر نبوده اند که جاپای استواری برای خود دست و پا کنند. همزمان تمام آن قدرت ها که در مقایسه با توان ایران بسیار بزرگ تر هستند، در حالی خواهان خلع سلاح حزب الله می باشند که عربستان تلاش می کند جانشین نظام اسلامی در تامین منابع مالی مورد نیاز آن سازمان باشند. اما وجود نظام اسلامی ضد ایران به طور فطری در نزدیک به چهل سال گذشته تلاش کرده و می کند که امت را جانشین "ملت" در ایران کند. در صورت تحقق این امر، مقاوم ترین سد ایران در هم می شکست. نظام اسلامی مانند بسیاری از فاتحان پیش از خود، نتوانست به این امر دست یابد. تنهها دلیلی که نظام اسلامی از یکپارچگی سرزمینی ایران حمایت می کند برای این است که "خلافت" خود را می خواست براین سرزمین برقرار کند. چنین امکانی را در هیچ کجا در اختیار نمی دید. دشمن تراشی نظام اسلامی برای ایران و در نتیجه کاستن از هزینه ی تجریه ایران بخشی در راه رسیدن به هدف های ایدئولوژیک و بخشی هم بخاطر عدم اهمیت یکپارچگی سرزمینی ایران می باشد. می توان که دشمن خارجی و دشمن داخلی، البته هریک با دلایل خود که می توانند یکسان نباشند اما همسو هستند، به طور دایم مانند موریانه پایه های همبستگی ایران را می جوند.
دستکم در برابر خطر تهدید خارجی که می تواند دودمان رژیم را بسرعت در هم پیچد، انتظار می رفت که از خواب بیدار شده و توان پدافندی کشور را به صورت سیاسی افزایش دهند. در برابر تهدیدی که ایران با آن روبروست، تنها توانی که اکنون کارساز می باشد، افزایش توان اجتماعی و سیاسی کشور است. اگر ایران قادر نیست که در این برهه بر قدرت های سخت خارجی اثر گذارد، دستکم باید و بتواند با دگردیسی سیاسی خطر خارجی را از سر کشور دور کند. اعلان پایان حکومت اسلامی، یگانه عاملی است که می تواند بسرعت هرگونه تهدید خارجی برایران را برطرف کند. باید این واقعیت را درک کرد که در هر حال نظام اسلامی در حال ازهمپاشی است: زیرا روشن نیست که چرخش روزانه کشور چگونه انجام می پذیرد: رئیس جمهور در باره ایران سکوت کامل برگزیده و بودن و نبودن او در کرسی قدرت، فرقی نمی کند. همین مورد را می توان در باره رئیس مجلس گفت. رهبر نظام، سرگرم صدور فتوا در باره دوچرخه سواری زنان و زکات می باشد. فرمانده سپاه و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح چنان سکوتی در باره ایران در پیش گرفته اند که انگار دارای چنین مناصبی در سوئیس هستند و هیچ نگرانی از ازهمپاشی کشور در سر ندارند. قوه قضائیه از هر سو مورد حمله قرار گرفته و سخنگوی آن چیزی نمانده که از زشت ترین واژه ها در مورد رئیس جمهور سابق که در دوره ای مورد وثوق کامل بود او، استفاده نماید. رئیس جمهور سابق، تهدیدهای خود را در فاش کردن مدارک جرم همه و از آن میان در دستگاه رهبری، تکرار می کند. در مورد اختلاس های میلیاردی سخنی بر زبان نمی آید و موضوع تا سطح دریافت یک سکه طلا وسیله فرمانده سپاه، سقوط می کند. دادستان سابق تهران در مورد قاضی که او را به حبس محکم کرده، تهدید به رو کردن سند جنایات وی می کند. ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی مدتی ست در سراشیبی افتاده که راه خلاصی ندارد. رئیس کل بانک مرکزی، از زور ناچاری دلیل آن را نزدیکی تعطیلات سال نو مسیحی ذکر می کند. تمامی سیستم بانکی کشور در حال ازهمپاشی ناگهانی ست. زیرا وام گیرندگان بزرگ دست در دست هیئت حاکمه، وام های دریافتی را بخارج از کشور منتقل کرده اند. تنها یک نماینده مجلس شهامت لازم برای افشای نام 20 وام گیرنده کلان از تنها یک بانک را افشا کرده است. هیچ مقامی نه در این مورد سخن می گوید و نه راه چاره ای برای اختلاس هایی انجام شده و نه از مهم تر برای نجات نظام بانکی کشور از ورشکستگی در پیش دارند. یگان های تولیدی کشور با شتاب ورشکستگی روبرو هستند. با یک نگاه می توان دید که تمامی چرخ های کشور به حالت سکون در آمده اند. بدون تردید در چنین شرایطی، هیئت حاکمه به فکر نجات فردی خود در پی یافتن ناجی، به ویژه در میان قدرت های خارجی می باشند، با وجودی که تجربه ثابت کرده است که پس از سقوط از قدرت جائی در جهان نخواهند داشت. باید انتظار از همگسیختگی گسترده تر و سیستماتیک در داخل نظام را داشته باشیم.
کسی بر پایان افتضاح آمیز نظام اسلامی، اشکی نخواهد فشاند. اما با ازهمپاشی قدرت مرکزی، ایران با خطر بی ثباتی گسترده و آغاذ جنبش های تجزیه طلبانه در داخل روبرو خواهد شد. اگر ملت بزودی نتواند نظام اسلامی را در یک حرکت مسالمت آمیز، که اگر با یاری نیروهای مسلح همراه باشد بر کارآئی و سرعت آن می افزاید، از قدرت برکنار کند، آینده ایران تاریک خواهد بود. نظام اسلامی دیگر توان اداره کشور را ندارد و همزمان، جهان نیز دیگر تاب تحمل چنین نظام فاسد و جنایت کار را ندارند. با هر دیدی نگاه کنیم، عمر این حکومت بسر رسیده است.
***
همزمان در رابطه با دشمن توانمند نظام اسلامی یعنی آمریکا، دو مساله مهم می تواند بر ایران اثر گذارد. احتمال بسیار بالای تغیر وزیر خارجه از فردی هوادار دیپلماسی و ثبات به یکی از معتمدان رئیس جمهور بی ثبات آمریکا. چنین جابجائی در یکی از مهم ترین طراحان سیاست خارجی آن کشور، خبر ناخوشایندی برای ایران می باشد. چنین بنظر می رسد که سدی از برابر ترامپ برای تمرکز کامل سیاست خارجی آن کشور در کاخ سفید، کنار گذارده شده است. در این رابطه، باید انتظار استواری بیش تر اتحاد آمریکا، اسرائیل و عربستان در سیاست منطقه و تکیه بیش تر به تهدید و حتا در پیش گرفتن راه های نظامی را داشته باشیم. اولویت مذاکره و بده وبستان که در دوران اوباما برقرار بود و بسیاری و از آن میان نظام اسلامی آن را نتیجه ضعف آمریکا و قدرت نسبی خویش بحساب می آوردند، به تکیه حتا بیش تر بر قدرت سخت، در حال دگرگونی ست. هدف نخستین کره شمالی می باشد. به ویژه پس از آخرین آزمایش موشک قاره پیما (کپی از موشک روسی) که ثابت کرد دسترسی به خاک اصلی آمریکا امکان پذیر شده است. پس از آن ایران در نوبت است.
در حالی که اهمیت کره شمالی برای آمریکا بسیار مهم است، گزیدار قابل قبولی، دستکم در این برهه، در دست رس نیست. هنوز روشن نیست که آمریکا توانائی از میان برداشتن موشک های کره شمالی در روی زمین پیش از پرتاب، به صورت حمله ی سایبری و یا از راه های فیزیکی و یا با پدافند ضد موشک قابل اطمینان در دوران پرواز در آسمان، را در اختیار داشته باشد. بازهم روشن نیست که پکن تا چه اندازه می تواند اعمال حکومت غیر قابل پیش بینی کره شمالی، مهار کند. همزمان هرچه بیش تر به کره شمالی فرصت داده شود، آن رژیم بدون تردید بر تعداد، دقت و تنوع جنگ افزارهای خود خواهد افزود که احتمال افزایش تلفات جنگ آینده، حتا با جنگ افزار سنتی، در مقایسه با زمان حال را همراه خواهد داشت. می توان انتظار داشت که توجه طراحان سیاسی آمریکا تا اندازه زیاد بر کره شمالی، متمرکز گردد که فرصت تنفسی به ایران می دهد. اما از سوی دیگر، اگر آمریکا نتواند گذیدار قابل قبولی در برابر تهدید کره شمالی پیدا کند و به نحوی در برابر باج خواهی آن رژیم، از خود انعطاف نشان دهد، در آن صورت برای حفظ ظاهر و نجات رئیس جمهور، پیکان حمله به سوی ایران نشانه خواهد رفت. تا این لحظه هنوز راه حل قابل قبول همه ی کشورهای درگیر با کره شمالی (کره جنوبی، ژاپن و آمریکا) بدست نیامده. می توان انتظار داشت که این کشورها در جهت کاهش از تشنج، دستکم تا مدتی در برابر کره شمالی، سکوت پیشه کنند تا مقداری از تنش فروکش کند. اگر این وضعیت پیش آید، بدون تردید تمرکز حمله به ایران، شدت خواهد گرفت. هرچه به پایان زندگی نظامی داعش نزدیک می شویم، از دید غرب، نقش مثبت رژیم کم رنگ شده و نقش منفی آن بر ثبات در منطقه که بسیار مهم است، هرچه بیش تر آشکار خواهد شد. در حال حاظر یمن، در کانون توجه اعراب در منطقه قرار گرفته است. سخنان غیر مستقیم نظام در مورد قتل علیی عبدالله صالح نه کمکی به کاستن از تنش می کند و نه وجه نظام را بالا می برد. سکوت بسود نظام تمام می شد.
رضا ضراب که به احتمال زیاد از ترس جان از ترکیه فرار کرد، در حال همکاری با دادستان آمریکا در باره فعالیت های پول شوئی نظام اسلامی و تلاش در دور زدن تحریم ها می باشد. هرچند که افشا گری های او، به ویژه رشوه های پرداختی، برای ترکیه نیز گران تمام می شود، خوراک بیش تر برای انزوای ایران و حتا درگیری نظامی، در اختیار تندروهای آن سرزمین قرار می دهد. روابط توفانی ایران و آمریکا، با نامساعد شدن وضعیت ترامپ نا متعادل در داخل، باید متلاطم تر گردد.
این امید که هزینه ی درگیری با ایران بخاطر نییروی نظامی، عامل بازدارنده مهم در راه حمله خواهد بود، تا مقدار زیاد واهی ست. برای اوباما و حتا پیش از او بوش (پسر) و کلینتون، مهار نظام اسلامی و نه از میان برداشتن کامل آن بدون استفاده از نیروی نظامی، کافی بود. ترامپ بدنبال پیروزی چشم گیر خارجی ست و رابطه ی بسیار نزدیک با اسرائیل و عربستان، هدف را روشن کرده است. باید پیش از آنکه تمام گروه های در گیر، به آمادگی روانی کامل برای درگیری با ایران برسند، جلوی این اتفاق نامیمون را گرفت. حال که رژیم در خواب است، این بعهده ملت ایران است که یا با و یا بدون نیروی های مسلح، پیش از اینکه خیلی دیر شود، دگرگونی کامل در سیاست ایران را اعلان کنند.
---------------------------------------------
۱ - به عنوان نمونه کمک های "انسان دوستانه" مانند سوخت و مواد غذائی در برابر توقف آزمایش های هسته ای و یا موشکی.
۲ - در صورت درگیری نظامی، نمی توان میان نظام و "ایران" تمیز گذارد. این ایران است که دچار عواقب فاجعه آمیز خواهد شد.
۳ - از افتخارات نظام، قبول نکردن نامه رئیس سیا به صادرکننده انقلاب ایران به منطقه، یعنی قاسم سلیمانی بدون خواندن به آوردنده پس می دهد. باوجودی که سپاه در نزد ملت منفور است، سرمایه گذاری بر روی شخص قاسم سلیمانی (چه گوارای اسلامی)، در حال حاظر او را به محبوب ترین فرد در قدرت در ایران بدل کرده است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: