همه پرسی برای تعیین سرنوشت نظام اسلامی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[26 Mar 2017]
[ فرهاد یزدی]
- بیست و پنجم مارس 2017
شهر مشهد به سنگر ثروتمندترین و پر قدرت ترین محافظه کاران رژیم، بدل شده است. چندی از جنایتکاران و فاسدان شناخته شده نظام اسلامی با در اختیار داشتن مهار خراسان و منابع درآمد آن، تلاش دارند که موقعیت خود را در ایران آینده تثبیت کنند. در چنین محیطی است که "رهبر نظام" یا چشم و چراغ آدمکشان، فاسدین و تندروها که تمامی زیر علم او سینه می زنند و از بیعت با او به چنین جایگاهی دست یافته اند، اعلان می کند که او از آزادی انتخابات دفاع کرده و به احدی اجازه دستکاری در رای ملت را نخواهد داد. او مدعیست که در تمامی انتخابت گذشته و از آن میان در سال 92 چنین عمل کرده است. او در همان مراسم از بیش از 15 میلیارد دلار قاچاق در سال سخن بر زبان می آورد. اکنون پرسش های بسیاری مطرح می گردد: در حکومت "مطلقه فقیه" این افراد و گروه ها چه کسانی می باشند؟ چرا او اجازه داده که در دوران وی، در حالی که تمامی ابزار قدرت از سپاه پاسداران، نیروهای انتظامی و قوه قضائیه را در اختیار، چنین فسادی ریشه گیرد؟ یا دستکم چرا تاکنون چنین افشاگری نکرده بود؟
با در نظر گرفتن سخنان آخر فرمانده سپاه که عزم نهاد زیر فرمان خود را برای پاسداری از انتخابات آزاد را بیان کرد، به سادگی به شباهت های این سخنان می توان پی برد. هم رهبر و هم سپاه با نسبت های مختلف، در تمامی انتخابات و به ویژه در سال 88 مداخله کرده اند. رهبر نظام شهامت اینکه روشن کند چه گروهی در سال 92 خواستار و توانائی تقلب در انتخابات بودند و یا توانائی قاچاق در ابعاد 15 میلیارد دلار دارند، را ندارد. شواهد چنین حکایت می کند که به احتمال خیلی زیاد این "بیت رهبری" و از آن میان دستکم فرزند او با همدستی با اطلاعات سپاه خواستار تکرار تقلب های گذشته بودند. تجربه سال 88 سریع تر از "بیت رهبری" وسیله ی سپاه درک گردید. نظامیان به این نتیجه رسیدند که توان مقابله با خیزش دیگری از جانب ملت را ندارند، به ویژه که ابعاد آن قابلیت بدل شدن به مراتب بزرگ تر از سال 88 را داشت. بدون پشتیبانی سپاه، "بیت رهبری" و اطلاعات سپاه نه شهامت و نه قدرت دستکاری در انتخابات را نداشتند و در نتیجه روحانی کرسی ریاست جمهوری را در سال 92 بدست آورد. همزمان سپاه نیز به تصفیه داخلی دست زد و بازوهای اثر گذار رهبر را قطع کرد. سقوط قدرت رهبری نیز، پس از پاکسازی از عوامل او در سپاه، شتاب گرفت. رهبر که شاهد نزول قدرت خود می باشد، یا زیر فشار سپاه و یا در تلاش برای حفظ روابط دوستانه با آن نهاد، موضع خود را دستکم در ظاهر روشن کرده است: نتیجه تفاوتی نمی کند.
هم سپاه و هم رهبر نظام تلاش می کنند که از حوادث مشابه سال 88 بهر قیمت جلوگیری کنند. البته اگر انتخابات بخواهد در اندازه گزینش میان روحانی نامی با یکی از رقبای تاکنون دانسته شده باشد، این تلاش و محاسبه امکان موفقیت کمی را دارد. انتخابات یا بسیار بی نور برگزار خواهد شد که آسیب دیگری بر مشروعیت نظام خواهد بود و یا اگر با هیجان و موج همراه باشد، می تواند بسادگی و بسرعت به خیزش همگانی برای پایان دادن به نظام اسلامی بدل گردد. هم رژیم، هم سپاه و هم حکومت روحانی گذیدار نخست را برخواهند گزید: انتخاباتی سرد و بی روح با شرکت نسبی کمی از جمعیت. گذیدار دیگر، خطرناک و می تواند از مهار خارج گردد. سخنان ردوبدل شده میان رهبر و رئیس جمهور در مورد مساله اقتصاد، از نزدیک بودن نظرات آنان، دستکم در این برهه حکایت می کند. هدف نهائی افزودن به عمر نظام اسلامی با مکیدن آخرین قطره های خون ملت می باشد. جمهوری اسلامی در حال حاضر چهره دیگری از میان سیاستمداران که نفرت ملت از او، از روحانی کم تر باشد را ندارد. روحانی ثابت کرد که نه توان مبارزه با فساد و نه حل مسایل خارجی و اقتصادی را ندارد. هیچ دلیلی در دست نیست که باید انتظار معجزه از جانب او در دور دوم ریاست جمهوری داشته باشیم. او با دوری گذیدن از ملت و عدم وطن پرستی امروز تنها مانده است. بخت به یار او آمده که تمام دیگران از وی بدنام تر هستند.
چون نظام اسلامی پیش بینی ناپذیر است، دو عامل دیگر می توانند در این برنامه تدوین شده، اثر گذارند. نخست در عرصه سیاست خارجی، با افزایش احتمال درگیری نظامی و آنهم به احتمال زیاد با آمریکا و شاید هم عربستان و در سوریه. هرچند نظام تلاش می کند که با آفریدن درگیری خارجی، حمایت ملت را جلب کند، این امر با دو اشکال روبروست. نخست یافتن درگیری محدود که موقعیت تمامی نظام را با خطر برانداختن روبرو نکند، مشگل است. در تمامی مرزهای ایران، نیروی نظامی بسیار مخربی در مقایسه با توان کشور، در حالی گرد آمده اند که دیگر آمادگی تحمل نظام اسلامی را بیش از این ندارند و از این رو، تلاش در راه محدود کردن درگیری، مشگل بتواند انجام گیرد. ارتش و سپاه که باید بار درگیری نظامی را بردوش کشند، آماده ورود به چنین درگیری نیستند. به احتمال زیاد، درگیری در تمامی مرزهای ایران، شاید به استثنای بخشی از مرزهای شمالی، بسرعت به فاجعه ای برای ایران با ظرفیت انهدام مراکز فرماندهی نیروی نظامی کشور و امکان اشغال بخشی از نقاط و حرکت به سوی تجزیه بدل خواهد شد. بنظر می رسد که با عقب نشینی در یمن، سوریه و عراق،چنین گذیداری یعنی تندروی در سیاست خارجی، مقداری از هواداران خود در کانون نظام را از دست داده باشد، اما هنوز به طور کامل از میان نرفته است. عامل دوم ورود پوپولیست های هوادار احمدی نژاد با انبوهی مدارک که در دوران ریاست جمهوری وی انباشته شده، به میدان می باشد. او که غیرقابل پیش بینی است و همزمان موقعیت رهبر را ضعیف شده می بیند، امروز بسیار بیش از روزهای پایانی ریاست جمهوری خود می تواند موثرتر از حربه فاش کردن اسرار استفاده کند. اما نه ملت و نه سپاه تحمل او را برای بار دوم ندارند. هر مقدار هم که او از حربه یارانه و یا دست آویختن به ملی گرایی ساده لوحانه خود استفاده کند، امکان جلب اعتماد ملت را ندارد. اما نیروهای مسلح می توانند با نامزد کردن فردی هرچند شناخته نشده ولی دستکم بدون سابقه ی جنایت و فساد، بخش بزرگی از جمعیت را به سوی خود جلب نمایند. حال اگر بر مشخصات این فرد، محبوبیت نزد ملت نیز افزوده گردد، امکان پیروزی قطعی با این فرد خواهد بود. نیروهای مسلح بدون قدرت نمائی آشکار، مهار کشور را بدست خواهند گرفت.
باید توجه کنیم که امروز حمایت ملت، شرط پیروزی سیاسی هر گروه یا جنبشی می باشد. نظام اسلامی به مراتب از آنچه که برآورد می گردد، پوشالی تر است و با یک حرکت از پا می افتد. این حرکت اگر از جانب نیروهای مسلح پشتیبانی گردد، عمر رژیم بدون درگیری، اغتشاش و بی ثباتی که می توانند اوضاع ایران را بیش از این درهم ریزد، از پا می افتد. انتخابات پیش رو باید به همه پرسی برای نظام اسلامی بدل شود. این مهم که سرفصل جدیدی در تاریخ ایران ایجاد خواهد کرد، بدون هزینه ی سنگین وسیله ی اتحاد ملت و نیروهای مسلح در کوتاه ترین زمان انجام پذیر است. همه پرسی سرآغاز ایران نوین است. نظام اسلامی از واژه همه پرسی یا بدل شدن ملت به داور نهائی به وحشت می افتد.
-------------------------------------
۱ - جالب است توجه کنیم از زمان ریاست جمهودی ترامپ که شهره به واکنش های تند دارد، دیگر صحبتی در باره آمریکا و شیطان بزرگ از دهان رهبر به گوش نمی رسد.
۲ - البته هنوز هیچ مقامی شجاعت روشن کردن منبع قاچاق در نظام اسلامی را ندارد. حجم ۱۵ میلیارد بدون تردید بایستی از جانب سپاه انجام شده باشد. حتا سپاه نیز بدون پشتیبانی "بیت رهبری" امکان چنین عملیاتی را نداشت.
۳ - با درنظر گرفتن اقدامات او و کارنامه هیئت وزیران هیچ دلیلی در دست نیست که حتا او "خواست" چنین کاری را داشته باشد.
۴ - اگر او به اندازه کافی به منافع ایران توجه می کرد، جسارت کافی برای در افتادن با توانمندان نظام را به دست می آورد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: