اعلان بی طرفی سپاه
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[21 Mar 2017]
[ فرهاد یزدی]
- هژدهم مارس 2017
نوروز پیروز
سیاست هر حکومت منطقی در جهان، در راستای منافع ملی قرار دارد. در این مورد، تفاوتی میان رژیم دمکرات و یا خودکامه وجود ندارد. هرچند نظام خودکامه منافع رژیم را بر منافع کشور، برتر می داند، اما همزمان درک می کند که هرچه کشور یعنی سرزمینی که آن رژیم برآن پایگاه قرار داده، از ثبات داخلی، شکوفائی اقتصادی، رضایت عمومی برخوردار باشد، منافع رژیم نیز دراز پایه خواهد ماند. در این مورد نمونه شوروی و چین پیش روی ماست. شوروی گسترش کمونیسم در جهان را از دید منافع ملی برآورد می کرد تا ایدئولوژی و هر کجا که لازم می دید، این دومی بود که قربانی منافع ملی شوروی می گردید. از سوی دیگر رژیم های خودکامه با دید منافع آنی و یا گرفتار شده در چنبر ایدئولوژی، قادر به درک منافع ملی نیستند و از آن رو به پایگاه حکومتی خود آسیب می رسانند. نظام اسلامی و پویندگان آن از این قسم خودکامگان هستند که بدنبال منافع آنی، امکان دسترسی به منافع درآزمدت و منافع ملی را فدا کرده و همزمان خود را در بن بست قرار می دهند. کسی برای سرنوشت شوم نظام اسلامی دلسوزی نمی کند. بدبختی در این است که سرنوشت ایران با سرنوشت نظام بهم گره خورده اند و ایران در بهترین حالت نیز نمی تواند از بلایای آن در امان باشد.
گرچه آینده ایران در درازمدت نویدبخش می باشد و از دل این سیه روزی، ایرانی نو همراه با حکومتی دمکرات زاده خواهد شد که شرایط برای تبلور توانائی های ملت که بسیار بیش از برآورد امروزی می باشد، آماده خواهد گردید، در آینده نزدیک می تواند با تهدیدهای مخوفی روبرو گردد. نخست باید واقعیت ها را در نظر گرفت. نظام اسلامی مرده است یعنی قادر به حل حتا ساده ترین مساله نیز نمی باشد. از هنگام به قدرت رسیدن نظام اسلامی به اندازه ای جنایت، بی قانونی و فساد در جامعه رواج یافت که به امری عادی بدل شد. یعنی از نظر سردمداران نظام چنان تعبیر گردید که امور باید این چنین باشد. اما از نظر ملت دیگر زمانی باقی نمانده است. ملت آماده دادن مهلتی دیگر به رژیم نیست. این رژیم باید از صحنه خارج گردد یا با شورش و خون ریزی و یا با مسالمت. امید اصلاحات از درون رژیم، در اندازه ای که بتواند با مشکلات پنجه دراندازد، امیدیست بیهوده. بهترین تحولی که از درون نظام می توان انتظار داشت، ایجاد مرحله گذر از این رژیم می باشد. چنین مرحله ای می تواند هم وسیله ی نظامیان به طور مستقیم و یا غیر نظامیان (معمم و مکلا) با همراهی نیروهای مسلح شکل گیرد. هردو شکل به حمایت ملت نیاز دارد تا به خیزش گسترده عمومی بدل نگردد. به سخن دیگر هر تحولی که به طور آشکار اعلان نکند که در آینده نزدیک هدف آن جایگزین کردن نظام اسلامی به حکومت اراده ملی است، محتوم به شکست است.
شکل سیاسی گذر، همانند تحولات شوروی در دوران گورباچف می باشد. یعنی طی مسیر گذار از دل بخشی از هیئت حاکمه. این بخش و یا این گروه که خود در ایجاد نظام اسلامی شرکت مستقیم داشتتند و به احتمال زیاد در تمامی جنایات آن شریک و یا دستکم چشم بر روی آن پلیدی ها بستند، اکنون به این نتیجه رسیده اند که دوام آن بیش از این امکان پذیر نیست. شاید هم مانند گورباچف تلاش می کنند که تا آنجا که ممکن است دوام نظام را کش دهند. هرچند مانند گورباچف آگاه بودند و هستند که هرگونه تلاشی بیهوده است. هر تلاش در راه اصلاحات و یا دستکاری در ساختار نظام، چون با طبیعت نظام بیگانه است، به ناچار به فروریختن کل آن منجر خواهد شد. البته برای اینکه چنین تحولی با مسالمت شکل گیرد، از ابتدا نیاز به پشتیبانی نیروهای مسلح دارد. مسیر تحولات در داخل نیروهای مسلح و به ویژه سپاه پاسداران، یا چشم امید نظام برای ماندن در قدرت، از انتخابات سال 88 تا کنون در راه دور شدن از محافظه کاران که بدور رهبر نظام گرد آمده اند و همچنان بر چرخیدن در بر پایه ی سابق اصرار می ورزند، می باشد. غریبه های تحمیلی به نیروهای مسلح تا اندازه زیاد کنار گذارده شده اند که سه چهره مشخص آنان نماینده رهبر، رئیس اطلاعات سپاه و فرمانده بسیج همراه با فرمانده کل ستاد نیروهای مسلح هستند. تصفیه بعدی کنار گذاردن سپاهیان شریک با جنایتکاران و فاسدین مالی می باشد که باید هرچه زودتر و به طور آشکار انجام گیرد تا مقداری از نفرت ملت نسبت به سپاه کاسته گردد. شاید این مشگل ترین مرحله دگردیسی سپاه باشد.
شکل نظامی گذر از رژیم اسلامی، پیوستن مستقیم سپاه به ملت و به تبع آن ارتش برای همه پرسی در مورد جایگزین نظام اسلامی می باشد. این شکل کوتاه ترین و با احتمال کم ترین خون ریزی و شورش می باشد. نباید این شکل را با کودتای نظامی اشتباه کنیم. کودتای نظامی برای حفظ رژیم اسلامی امکان ناپذیر است. اگر سپاه می توانست به سود نظام برای از میان برداشتن مخالفان و یا به سود نهاد خودش کودتا نماید، بدون تردید در سال های گذشته دست به چنین اقدامی می زد. حتا در دورانی که سپاه دست می شکست و چشم درمی آورد، امکان و شجاعت چنین اقدامی را نداشت. در تمامی این دوران اتحاد ملت و ارتش، بر قدرت نظامی و انسجام سپاه می چربید. در شرایط کنونی به مراتب وزنه ی ملت را افزایش داده و از این رو اتحاد ملت و ارتش، به مراتب از هر دوره ای در نظام اسلامی بالاتر بوده است. به سخنان فرمانده سپاه توجه کنیم که بخشی گله گذاری و بخشی یاری رساندن به کشاورزی کشور می باشد. سخنانی که از آن بوی قدرت نمائی به مشام نمی رسد. حتا می توان این سخنان را به نوعی دعوت از ملت برای خیزش برعلیه نظام تعبیر کرد. بسیار مشابه اعلامیه بی طرفی ارتش در 22 بهمن 57 می باشد. ما به درختکاری مشغولیم و تفنگ خود را با بیل جانشین کرده ایم. همان طور که ارتش در سال 57 خود را مختار و یا قادر به رویاروئی با ملت نمی دید، امروز نیز سپاه به همان وضعیت گرفتار شده است. باید از چنین تحولی استقبال کرد و وطن پرستی سپاه را ستود.
با عملی نبودن کودتا در برابر ملت برای حفظ رژیم، راه دیگری که پیش رو می باشد، کشاندن ملت وسیله ی رژیم به جنگ ناخواسته ی دیگر است که فاجعه ای برای ایران خواهد بود. هرچند برای نظام امکان "فاجعه برای ایران" عامل بازدارنده ای نیست، اما بنظر نمی رسد که سپاه و ارتش، نظام را در راه خودکشی ایران همراهی کنند. ممکن است برخی از عوامل تندرو دست به حرکات خودسرانه در این راه زنند، اما بدنه سپاه و برخی از فرماندهان مطرح، سد بزرگی در این راه هستند. امکان دیگر در حالت تلاش برای حفظ رژیم، دو تکه شدن در سپاه است. بخش بزرگ تر به ملت و ارتش خواهند پیوست و بخش دیگر ممکن است حتا با مقاومت مسلحانه در راه پیشبرد هدف خود به نبرد بپردازند. هردو گذیدار آخر به خون ریزی قابل حذر بدل خواهند شد که بسود ایران و ملت نیست. اما پیروزی برای نیروهای تندرو نیز بدست نخواهد آورد و باعث انحلال نهاد سپاه پاسداران خواهد شد. دیگر بیش از این نمی توان ملت ایران را در قیدوزنجیر نظام اسلامی با ایدئولوژی بسیار عقب افتاده و بشدت فاسد، نگاه داشت. اکنون ملت ایران باید از این که جامعه بطور کامل آماده گذر از نظام اسلامی می باشد و سپاه پاسداران نیز اعلان بی طرفی کرده است، کمال استفاده را کرده و انتخابات آینده را به همه پرسی برای تعین سرنوشت نظام، بدل نماید.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: