آماده سازی سپاه پاسداران برای پر کردن خلاء قدرت
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[31 Dec 2016]
[ فرهاد یزدی]
- سی و یکم دسامبر 2016
پاکسازی در نیروهای مسلح ایران که در حیطه سپاه پاسداران است، همچنان ادامه دارد. با وجودی که جابجائی ها وسیله ی "رهبر" انجام گرفته، اما دارای دو مشخصه است. نخست کنار گذارادن افراد و فرماندهان بدون وابستگی مستقیم به سپاه از فرماندهی ستاد کل و بسیج می باشد. دوم در دست گرفتن مراکز مهم فرماندهی هم از نظر عملیات خارجی و هم از نظر نیاز احتمالی به عملیات در داخل کشور، وسیله ی نظامیان حرفه ای که از دوران جنگ تاکنون با یکدیگر سابقه همراهی دارند. البته در میان این گروه آخری از تندرو و میانه با درجات مختلف وجود دارند. براثر این تصفیه، به ویژه آخوندهای مرتبت به رهبر به حاشیه رانده شده اند. از مدت ها پیش رئیس اطلاعات سپاه که ادعا می کرد حتا انتصاب فرماندهان نظامی وسیله ی این سازمان جاسوسی (و از آن میان پرونده سازی) انجام می گرفت و برادر وی بدون ترس از بازخواست به خود اجازه می داد که که خوزستان را با سوریه معاوضه کند، خبری در دست نیست. او که یکی از جنایتکاران برجسته دستگاه بود به احتمال بخاطر دست داشتن در قتل سردار همدانی و یا حتا جرمی بالاتر مانند جاسوسی کنار گذارده شده است. سروصدای بی سابقه ای که بخاطر نصب جانشین سازمان اطلاعات سپاه برپا شد و مصاحبه فوری او و اضهار نظر در باره "فتنه 88" نه تنها اهمیت این انتصاب را نشان داد، بلکه همزمان آشکار کرد که با وجود این تغییر، سیاست داخلی باز نخواهد شد و فشارها ادامه دارد. همزمان نماینده ولی فقیه در سپاه که در واقع نقش فرمانده سپاه را بر عهده داشت، به بهانه "بیماری" به حاشیه رانده شده است.
معنای پاکسازی در سپاه که ناچار است همچنان ادامه یابد و مرحله بعدی شهرت داران به فساد مالی را باید در بر گیرد، چه می باشد؟ کاسته شدن از مشروعیت و قدرت رهبر در حل مسایل کشور و شکست های سپاه در دست رسی به هدف های خود و از آن میان دست یابی به جنگ افزار هسته ای و عملیات در خارج از کشور، به ویژه در سوریه و عراق می باشد، منشاء پاکسازی می باشند. تمامی این عملیات و تلاش های خارج از توان نظام، که از روز نخست شکست آنان دانسته بود، وسیله ی رهبر و آخوندهای عامل او برنامه ریزی و هدایت می شد. نمی توان تردید داشت که تجربه، دانش و آینده نگری فرماندهان نظامی سپاه با سال ها شرکت در جنگ با عراق می توانست راهنمای آنان در ماجراجوئی های خارجی باشد: به احتمال نه در این ابعاد ایران را در گیر می کردند و یا نه در این ابعاد شکست می خوردند. آخرین آتش بس در سوریه که بنظر می رسد پابرجاتر از تلاش های پیشین باشد، با ضمانت "روسیه و ترکیه" بدون نامی از نظام اسلامی که در مقایسه با دیگران بالاترین سرمایه گذاری مالی، تجهیزاتی و جانی را در سوریه انجام داد، انجام پذیر شده است. اگر دست بالای روسیه و ترکیه که با موافقت اعراب خلیج فارس، عمان و مصر همراه است و به احتمال زیاد، آمریکا نیز به آن خواهد پیوست، در سوریه به نوعی مصالحه بی انجامد، همین بلا در عراق بر سرنظام اسلامی و به تبع آن ایران خواهد آمد. فرماندهان سپاه و به ویژه مسئول مستقیم عملیات خارجی یعنی فرمانده نیروی قدس هرقدر هم سر سپرده و مقهور، نمی تواند مسئولیت شخصی خود را از این عملیات کنار گذارده و از خود سلب مسئولیت کنند. این فرماندهان بیش از دیگر دست اندرکاران نظام از عمق فاجعه آگاه هستند.
رهبر نظام که بخاطر حفظ موقعیت، هیچگاه خواستار یگانگی در سپاه پاسدار نبود، اکنون بیش از آنکه بتواند سپاه را مهار کند، بتدریج به مهار سپاه درآمده است. با وارد کردن افرادی که خارج از کانون فرماندهان همبسته از دوران جنگ ایران و عراق بودند، تلاش داشت قدرت سپاه را در حد یک وسیله که نظام را حفظ می کرد و می کند و یا بسخن دیگر، در حد عمله ظلم مانند دستگاه های اطلاعاتی متعدد خود، نگاه دارد. اما نیروی نظامی شکست خورده و سرافکنده، در برخی از موارد بسیار فاسد و مورد نفرت عمومی، در بطن خود نارضایتی و تخم شورش را پرورش می دهد. می توان تصور کرد که سپاه پاسداران به این نتیجه رسیده است که: (1) نظام اسلامی به پایان عمر خود رسیده است، (2) نظام اسلامی به حل مسایل کشور و پیش گیری از یک آشوب همگانی که بخاطر وجود پدیده ملت، "زور" در آن کاربرد ندارد، قادر نیست. (3) نظام اسلامی قادر به حل مساله جانشینی و یا انتخاب گذیداری دیگر که بتواند از فاجعه خلاء قدرت پیش گیری نماید، نیست، (4) در صورت دگرگونی اجتماعی، سپاه بعنوان یک نهاد، بخاطر وجود تضادهای داخلی، قادر به ادامه حیات در برابر خشم همگانی نخواهد بود، (5) نیروی ملت و تنها نهاد دارای مشروعیت در نظام اسلامی یعنی ارتش، قدرت تعیین کننده آینده خواهند بود (6) ارتش که همیشه مانعی در برابر کودتای سپاه بوده است، در صورت داشتن برنامه ای مورد توافق، ساده تر می تواند با سپاه به مصالحه دست یابد تا هر نهاد دیگر در نظام اسلامی.
می توان نتیجه گرفت که تصفیه در سپاه در جهات آماده شدن در پر کردن خلائی که در نظام اسلامی می تواند به ظهور آید، می باشد. سپاه احساس می کند یا دستکم تلاش می کند که در نبود گذیدار مورد قبول در جامعه ایران، بالاترین بخت را برای در دست گرفتن قدرت البته با شراکت ارتش، در اختیار دارد. در این نوشتار کوشش به عمل نمی آید که این برداشت توجیه یا از آن جانبداری کرد. بلکه تفکر پنهان در تحولات اخیر این نهاد در مد نظر است. البته باید در نظر داشت که مانند هر نهاد دیگر، برخورد عقاید و نظرات همراه با جاه طلبی های فردی وجود دارد. از این رو تصفیه های دیگر در سپاه را نمی توان از نظر دور داشت به ویژه گروه های تندروتر و غرق در افسانه حکومت خدا در روی زمین، در این بخش قرار دارند. اما این تصفیه ها، در راستای فرماندهانی می باشد که در درازای زمان همبستگی و اعتماد بیکدیگر را بدست آورده اند و تا اندازه زیاد از جنایاتی که اطلاعات سپاه همراه با دیگر نهادهای اطلاعاتی زیر نظر رهبر انجام داده، دور می باشند. بخش بزرگی از این فرماندهان در چپاول ملت دست نداشته اند و البته عملب در جلوگیری از آن نیز انجام نداده اند. همراه با پاکسازی و تصفیه در سپاه، باید احتمال پیوستن فرماندهان بازنشسته و یا سابق که در جنگ ایران و عراق نقش برجسته ای داشتند و در تصفیه های پیشین وسیله ی اطلاعات سپاه، به حاشیه رانده شده بودند را از نظر دور نداشت. این فرماندهان از اعتبار کافی برای مشروعیت بخشیدن به سپاه نوین و یا از نو ایجاد شده، را دارند. همزمان این فرماندهان بهمراه سربازان حرفه ای که در سپاه وجود دارند، امکان ائتلاف با ارتش را می توانند فراهم کنند.
هیچ گروه و فردی نمی تواند در ایران فراموش کند که دوران فرمانفرمائی ملت فرا رسیده است و تنها ملت برای تشکیل دولت در ایران از قدرت کافی برخوردار است. ایران که درازترین ملت - دولت را در جهان ایجاد کرده، ساهاست که آماده ورود به صحنه می باشد. افسانه ی ولی فقیه سوم و یا فرد مقتدر چه نظامی و چه غیر نظامی، پس از این تنها افسانه خواهد بود و بس. هر گروه و نهادی که می خواهد در ایران فعال مانده و نقشی بازی کند، نمی تواند چشم بر روی این واقعیت ببندد. بنظر می رسد که ارتش مدت هاست که این واقعیت را درک کرده است. آنان هیچگاه در دوران حکومت اسلامی به عمله ی ظلم دستگاه بدل نشده اند. اکنون بر عهده سپاه است که این واقعیت آشکار را پذیرفته و خود را در آغوش ملت غرق نماید. گذیدار دیگر و راه میان بری وجود ندارد و هرچه زودتر به اجرا درآید با هزینه ی کم تری برای ایران همراه خواهد بود.
-----------------------------------
۱ - جرم وی بایستی بحدی بزرگ باشد که به کنار گذاردن وی و یا حتا حذف فیزیکی منجر شده باشد.
۲ - می توان گفت که نقش رهبر در حل مسایل نیست. نقش او افزایش فساد و افزایش اختلاف در داخل و در نتیجه عملکرد منفی در امنیت ملی ایران خلاصه شده است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: