هشداری به ارتش
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[30 Jul 2016]
[ فرهاد یزدی]
سی ام ژوئیه 2016
سخنان یکی ار بلندپایگان نظریه پرداز حزب اللهی در محکوم کردن ارتش و توصیف آن به نهادی خواب زده، را نمی توان بعنوان نظریه فردی ارزیابی کرد. در این که ارتش در این دوران سی و هفت ساله نظام اسلامی، بی سروصدا به وظیفه ی خود که پاسداری از مرزوبوم کشور باشد، نهایت کوشش را بعمل آورده نمی توان شکی داشت. در واقع این وظیفه ی منطقی و قانونی هر نیروی مسلحی است که بدون ورود به سیاست داخلی کشور وظیفه ی حمایت و پاسداری از ملت را بعهده داشته باشد. وفاداری ارتش به ملت ایران است، چنانچه هر ارتش منطقی نیز چنین نقشی را باید بازی کند. از سوی دیگر سپاه پاسداران خود را مدعی قدرت در کشور می داند. از نظر سپاه، وظیفه ی آن نهاد پاسداری از نظام می باشد. شاید رهبر نظام بعنوان نماد نظام خود را به نمایش می گذارد و شاید هم روزی مهار سپاه را در اختیار داشت. اما امروز سپاه است که به طور عملی قدرت را در اختیار دارد و نه رهبر نظام. به سخن دیگر، نظام سپاه است و برعکس.
هرچه نظام اسلامی مشروعیت خود را از دست داد، ناگزیر برای حفظ خود بهمان نسبت بر سپاه تکیه کند. وابستگی رژیم به سپاه در غیاب فردی مانند خمینی که کسی را توانایی به چالش کشیدن فرمانفرمائی وی را نداشت، با گذشت زمان افزایش یافت. کار بجائی کشید که شورای فرماندهان برای خاتمی، رئیس جمهور نظام خط و نشان کشیده و از بریدن دست و پا و زبان سخن به میان آوردند. نظام اسلامی و شخص رهبر، تمامی قدرت خود را به شخص خمینی وام دارهستند. دوام آنان در قدرت و سرنگون نشدنشان وسیله ی سپاه، نیز بر اثر جلوگیری خمینی از تلاش در ادغام ارتش در سپاه پاسداران پس از پایان جنگ با عراق، تا کنون ممکن گردیده است. بدون وجود نیروی منظم و با انضباط ارتش، بدون تردید، مانند هر نظام خودکامه، بالاترین قدرت، اختیار تمامی قدرت در کشور را بدست می گرفت. سپاه و به ویژه گروه تندرو آن، ارتش را خاری در سر راه خود می دانند. هم بدلیل سدی در راه رسیدن به قدرت یکتا و از آن بالاتر، محبوبیت آن نهاد نزد ملت. در حالی که تمامی نهادهای نظام اسلامی، از حکومتی (سه قوه، نهاد رهبری، شورای نگهبان، مجلس خبرگان ...) گرفته تا مذهبی (به جز بخش کوچکی، مذهبیون تمامی مشروعیت خود را از دست داده اند) تا اقتصادی تا سپاهی، از دید ملت ننگین و فاسد و از همه بالاتر آینده ایران را نیز برای ماندن چند روز بیش تر در قدرت، قربانی می کنند، تنها نهاد دارای مشروعیت ارتش ایران است. نقشی که امروز ارتش در ایران بازی می کند، یعنی یگانه منبع مشروعیت، مشابه وضعیتی است که ارتش ترکیه در سال های 60 در داخل آن کشور داشت. در دشت گسترده آلوده به آدم کشی، خیانت، فساد و چپاول، تنها ارتش ایران است که بعنوان یگانه نهاد ملی ارزیابی می گردد. بسخن دیگر، پیوند ملت و ارتش در حال حاظر تنها پیوندی است که می توان روی آن حساب کرد. پیوند دینی و حکومتی، در شرایط امروزی ارزشی ندارد. حتا اگر واقعیت غیر از برداشت عمومی باشد، تفاوتی نمی کند چون برداشت در توازن قوا نقش بسیار مهمی را بازی می کند. هم نظام و هم سپاه حساب می کنند که در برخورد تعیین کننده میان ملت و نظام و یا برخورد داخلی گسترده در نهاد سپاه، نقش تعیین کننده با ارتش خواهد بود. بخاطر دوری از سیاست نفرت انگیز و پراز پلیدی در نظام اسلامی، ارتش توانسته نظم و یکپارچگی خود را برخلاف سپاه حفظ کند.
نظام اسلامی و سپاه پاسداران، تک به تک و بایکدیگر، حق دارند که از چنین نهاد ملی وحشت داشته باشند. نهادی که دارای توان بالقوه راندن ایران به سوی خواست ملت در برقراری حاکمیت ملی را دارا می باشد. با قدرت گرفتن اثر گذاری ملت که به ویژه از سال 88 شتاب گرفت، ارتش نیز اتکا بنفس بیش تر یافته و استقلال خود را قابل دوام می داند. ضعف سپاه و نظام، هر روزه بر توان پیوند ملت و ارتش می افزاید. ارتش با واکنشی که در برابر ارسال پرسنل آن نهاد به سوریه و سلب مسئولیت از خود، و اکنون در واکنش به سخنان هجو آمیز نظریه پرداز امنیت سپاه، نشان داد که آماده انحراف از راه خود نمی باشد. همزمان هم رهبر نظام و هم سپاه بر این باور هستند که ادغام ارتش در سپاه در حالی که توان رزمندگی آنان را بالا می برد، رقیب قدری را برای همیشه از صحنه خارج خواهد کرد. رقیبی که در پیش ترها ممکن بود در توازن قوا آن را نادیده انگاشت. اما اکنون دیگر نمی توان به سادگی از کنارش گذشت. رهبر نظام در حالی که از قدرت گیری سپاه خوشنود نیست، همزمان نیز می داند که حکومتش در دراز مدت نمی تواند دوام داشته باشد. همچنین نیز احساس می کند که در برابر فشار سپاه توان مقاومت ندارد. از این رو هم منافع کوتاه مدت و هم عدم توان، ناگزیر او را به این سوی وادار خواهد کرد.
مساله جانشینی رهبر کنونی که بنظر می رسد برای بسیاری از ناظران، خواب و خیالی بیش نیست و نظام اسلامی تاب تحمل چنین دگرگونی را نخواهد داشت، بهرحال از نظر قدرت نشینان بسیار مهم و تعیین کننده است.عملگراهای داخل نظام، رهبری فردی در این شرایط را غیر ممکن می دانند. اما تندرو ها در تلاش جا انداختن رهبری از دارو دسته خود می باشند. تندروهای سپاه در ظاهر که شده می توانند آخوند دیگری را بعنوان فرمانده کل قوا بپذیرند. اما مشکل بتوان تصور کرد که ارتش، شورای رهبری تا چه رسد به رهبر دیگری را تحمل کرده و از آن فرمانبرداری کند. اکنون نیاز به ادغام ارتش در سپاه باوجودی که همیشه برای نظام وجود داشت، فوریت ویژه یافته است. عملگراهای دارای موقعیت در نظام، نیز با آگاهی از خطر قدرت گیری سپاه، بسوی ارتش روی آورده اند. نوعی دام گذاری و کشاندن زودهنگام ارتش به صحنه در جریان است. هدف ویژه، فلج کردن گردان های واکنش سریع و زبده ارتش می باشد که با وارد کردن آنان به جنگ سوریه، تلاشی در درگیر کردن ارتش بعمل آمد. پس از جابجائی فرماندهان در ستاد کل نیروهای مسلح که در راه قدرت گیری سپاه بعمل آمد، باید انتظار جابجائی های دیگر و این بار در ارتش را داشت که هماهنگ با هدف های نظام باشد.
باید کودتای ترکیه برای همه ی لایه های نظام ثابت کرده باشد که نخست، دوران کودتا، بجز بخش کوچکی، در جهان بسر رسیده است. دوم آنکه توان و نقش ملت در تحولات اساسی بسیار بالاتر از دهه های گذشته می باشد و سوم اینکه مراکز خبری و تبلیغات تعدد بسیار یافته و نمی توان بسادگی بر واقعیت سرپوش گذارد. بالاخره نیروهای مسلح بسیار بیش از گذشته از بطن جامعه برخواسته اند. هرچقدرهم بخشی از فرماندهان سپاه از مزایای ویژه و یا دست باز در چپاول ملت برخوردار باشند، بخش بزرگی از فرماندهان همان سپاه از چنین بدنامی و ننگی که شاید در تاریخ نیروهای مسلح ایران بی سابقه بوده، در رنج می باشند. از همه مهم تر رده های پائین تر سپاه، همانند بقیه ملت، با این نظام و ارزش های آن غریبه اند و احساس همسنخی نمی کنند. سپاه پاسداران که در سی و هفت سال گذشته قربانیان بسیار داد، اکنون تمامی آرمان و دست آوردهای خود را برباد رفته می بیند و به درستی مسئولیت خیانتی که برآنان رفته را متوجه نظام می کند. سپاه پاسداران بخاطر تناقض و چند دستگی در داخل نهاد، قادر به کودتا حتا بنفع خود نیست. اگر چنین توانی را در خود می دید، از سال 88 و شاید هم پیش از آن دست به چنین اقدامی می زد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: