از: سپیده
دعوت
ای نگاهت گرم!
رنگ گلهای شقایق
رنگ عصیان مرا دارد
و من سرشار از خشمم
که می گریم
نهال کینه ام را آبیاری می کنم
هر روز
برای روزهای سرخ جنگیدن
و عشقم را
برای روزهای سبز روئیدن
و سرشار از امیدی ژرف
می نوردم لحظه های ساکت شب را
تا طلوع صبح توفانی
ای نگاهت گرم!
گرچه اینک هر دو خاموشیم
همچو آتش زیر خاکستر
لیک
دست هایم دست هایت را پذیرایست
وعدۀ ما سنگر خونین همرزمان
***