هشدار در آخرین لحظه
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[28 Jan 2016]
[ فرهاد یزدی]
– بیست و هفتم ژانویه 2016
اعلان نظر شورای نگهبان در رد صلاحیت بسیاری از نامزدان مجلس شورا و خبرگان، نشان عزم گروه محافظه کار نظام اسلامی در دفاع از دست آوردهای خود، حتا با قبول هزینه احتمال خیزش همگانی و ناگهانی، در برابر مرگ تدریجی می باشد. این حرکت تند، نه تنها باعث تطهیر بخشی از هیئت حاکمه که باوجود مخالفت با سیاست و روش ها، نسبت به این رژیم وفادار هستند، خواهد شد، بلکه همزمان به چالش کشیدن ملت برای رویارویی مستقیم با نظام نیز می باشد. هنگامی که امکان مبارزه غیر مستقیم و با واسطه کنار گذارده می شود، ملت چاره ای بجز در دست گیری مستقیم سرنوشت خود، از سرپیچی اجتماعی گرفته تا تظاهرات خیابانی و شورش، نخواهد داشت. هرچه بحران در داخل رژیم سخت تر می گردد، بهمان نسبت و شاید هم با سرعت بیش تر، تعریف "خودی ها" و به ویژه در میان نسل "جوان تر" محدودتر شده و آنان را از مدار نظام به خارج پرتاب می کنند. هر روزه از تعداد افرادی که هنوز به اصلاح رژیم از داخل اعتقاد دارند کاسته شده و بر تعداد افرادی که به این نتیجه رسیده اند که نظام مرده و چاره ای بجز جایگزینی آن باقی نمانده است، افزوده می گردد.
دو راه در برابر ایران وجود دارد: گذار تدریجی با گرایش مسالمت آمیز از نظام اسلامی، با مشارکت بخشی از هیئت حاکمه، مانند تحولی که از سال 88 تاکنون ادامه داشته و یا گذار تند و ناگهانی که با احتمال زیاد گرایش به خشونت خواهد داشت. البته در هردو حالت نمی توان به طور قطع نتیجه مسالمت آمیز و یا همراه با خشونت را پیش بینی کرد. تنها می توان از احتمال بالاتر سخن گفت. این گزینش اکنون تا مقدار زیاد به دوش محافظه کاران گذارده شده که تا چه وقت مرده ای که نظام اسلامی نام دارد را تلاش کنند که به عنوان زنده وانمود کنند. نظام زنده باید توان حل مسایل را داشته باشد و این نظام چنین توانی را از دست داده است. این نظام چنان در تله ای که خود ایجاد کرده گرفتار است که هر کنش و حتا واکنشی که انجام می دهد، به زیان خودش پایان می یابد. در انتخابات پیش رو نیز دچار چنین موقعیتی است: یا باید مرگ مسالمت آمیز و یا با خشونت را برگزیند. راه نجات در پیش نیست.
اگر در چند روز آینده، شورای نگهبان نتواند در گزینش های کنونی خود تجدید نظر کند، دو امکان در انتظارش خواهد بود: یا از داخل به صورت استعفاهای جمعی روبرو خواهد شد و یا ملت را به سوی تندروی و خشونت راهنمایی خواهد کرد. شکست های پی در پی گروه محافظه کاران و تجربه ی سال 88 هنوز آنقدر در خاطره ها تازه است که مشگل بتوان آن را فراموش کرد. اگر از هم اکنون روشن شود که روزنه ای بنام انتخابات برروی ملت بسته شده، یا انتخابات با تحریم همه جانبه ملت روبرو خواهد شد و یا با احتمال زیاد با خشونت و درگیری. بدون تردید، روند کشور به سوی گذر از نظام اسلامی حرکت می کند. مقاومت تند در برابر آن به سود هیچیک (نه ملت، نه گروه واقع گرا ونه محافظه کاران) نخواهد بود. اگر ملت انتخابات را تحریم همه جانبه کند، همراه با نظام، مشروعیت حکومت را نیز خلع کرده و قدرت مرکزی را با پرسشی که در منافع ایران نیست روبرو خواهد کرد. به ویژه در این زمان که حکومت تغییر جهت در سیاست خارجی را اعلان کرده، پرهزینه می باشد. قدرت های خارجی، اطمینان لازم به توان حکومت برای انجام تعهدات خود را نخواهد داشت. این موضوع در اقتصاد کشور، که اکنون به فوری ترین مساله بدل شده، بازتاب سریع منفی خواهد داشت. البته بدترین حالت، برگزاری انتخابات همراه با درگیری می باشد. هرچند نظام توان درگیری بالا و درازمدت را ندارد، در هر حال هر گونه درگیری، انتقام جویی را همراه خواهد آورد که تهدیدیست بر دمکراسی نوپا در آینده ایران. تنها درگیر شدگان و آمران در بخش امنیتی نخواهد بود که گرفتار چنین سرنوشتی خواهند شد، بلکه در چنین صورتی، غارتگران اموال عمومی که روشن شده با بالاترین رده های نظام در ارتباط تنگاتنگ بودند، نیز شامل تصفیه خواهند گردید. شاید خرید وقت وسیله ی محافظه کاران، بخاطر چنگ انداختن به بخشی از سرمایه های بلوکه شده در خارج و همزمان، تلاش در انتقال آخرین بازمانده های چپاول ایران به خارج از کشور باشد. در یکی دوسال گذشته اخبار غیر رسمی در باب انتقال ثروت های کلان از ایران به کانادا، روسیه، چین، مالزی، ترکیه، امارات، قزاقستان و ... منتشر شده است. باید اطمینان داشت که سازمان های اطلاعاتی غرب، شرق، اسراییل و حتا عربستان، (دستکم از منابع اماراتی و ترکیه) از این نقل و انتقال اطلاع کامل داشته باشند. تهدید به انتشار اطلاعات و یا بلوکه کردن دارایی های غیر قانونی، عامل بسیار موثری در بدام افتادن سرآمدان فاسد رژیم و همدستان آنان در چنگ سازمان های اطلاعاتی می باشد. این نظام های فاسد براثر فساد نهادینه شده، سریع ترین و ساده ترین عامل پرورش جاسوس می باشد. باید موثرترین جاسوسان خارجی را در میان بالاترین مقامات نظام جستجو کرد.
با در نظر گرفتن گزینه ها پیش رو که هیچیک اشاره ای به نجات نظام اسلامی ندارد، برعهده نهادهای حکومتی و نظامی است که کم ترین هزینه برخود و کشور را برگذینند و بیش از این وظیفه عملگی ظلم بخاطر سود گروه کوچکی، را بر دوش نکشند. ساده ترین راه، برگزاری انتخابات بنسبت آزاد با منحل کردن شورای نگهبان می باشد. در غیر اینصورت تمامی نتایج فاجعه پیش رو بر عهده آنان خواهد بود. زمان درازای برای تصمیم گیری سرنوشت ساز تاریخی باقی نمانده است. موضع ملت روشن است: گذر بدون برخورد. موضع اکثریت بزرگ نیروهای مسلح نیز روشن است: گذر بدون برخورد. حال اگر برخی از فرماندهان موضع دیگری در پیش گرفته اند، به معنای اعلان جنگ آشکار با ملت است.
.......................................
1 - به مقاله های پیشین در این تارنما و به ویژه مقاله مورخ 23 ژانویه 2016 مراجعه شود.
2 - طبق سیاهه جدیدی از خویشاوندی درون رژیم انتشار یافته، خاوری مدیر عامل فراری بانک ملت در قضیه ی کلاهبرداری چند میلیاردی، داماد دیگر حداد عادل و یا باجناق مجتبی خامنه ای می باشد. باید توجه داشت که شایعه ی "بی اساس" در ایران وجود ندارد.
3 - نیاز است که پژوهشی در رابطه اسلام (شیعه و سنی آن فرقی نمی کند) با فساد انجام گیرد. در اخبار روز بیست و ششم ژانویه بود که عربستان سعودی با قوانین تند اسلامی، مبلغ ششسدوهشتادو یک میلیون دلار (681000000) به حساب شخصی نخست وزیر مالزی، پیشرفته ترین کشور تکنیکی مسلمان، واریز کرده است. با الگوبرداری از جمهوری اسلامی، دادستان منصوب نخست وزیر اعلان کرده که این نقل و انتقال غیر قانونی نبوده است. البته در مقایسه با ابعاد چپاول در نظام اسلامی، شاید این رقم قابل توجه نباشد. تمامی کشورهای مسلمان از اندونزی گرفته تا شمال آفریقا تا کرانه های اقیانوس اطلس، همگی دست به گریبان فساد هستند. البته فساد منحصر به کشورهای مسلمان نیست. آما "تمامی" کشورهای مسلمان فاسد هستند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: