Iranian Futurist 
Iranian Futurist
Ayandeh-Negar
Welcome To Future

Tomorow is built today
در باره ما
تماس با ما
خبرهای علمی
احزاب مدرن
هنر و ادبیات
ستون آزاد
محیط زیست
حقوق بشر
اخبار روز
صفحه‌ی نخست
آرشیو
اندیشمندان آینده‌نگر
تاریخ از دیدگاه نو
انسان گلوبال
دموکراسی دیجیتال
دانش نو
اقتصاد فراصنعتی
آینده‌نگری و سیاست
تکنولوژی
از سایت‌های دیگر


پرداخت بهای هرچیز

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:
Twitter Google Yahoo Delicious بالاترین دنباله

[07 Dec 2015]   [ ترجمه فرانک فرید]


مدرسه فمینیستی: مطلب زیر، بیست و یکمین روایت از مجموعه «تجربه های زنانه» است که توسط فرانک فرید، شاعر، مترجم و فعال حقوق زنان، به فارسی برگردانده شده است. مجموعه «تجربه های زنانه» را فرانک فرید از کتابی که «ریوکا سالمن» آنها را گردآوری[1] و به چاپ رسانده، انتخاب و ترجمه کرده است. ماجرای زیر یکی از این روایت ها به قلم «مونیک باودن» است. بیست روایت این مجموعه تحت عنوان «سرت به کار خودت نباشد!»[2]، «نقاش شهر»[3]، «دستشویی از آنِ ما»[4]، «دوچرخه سوار بینوا»[5]، «موعظه های مجرم»[6]، «پرش به سوی آلپ»[7] و «لغو مینی ژوپ در نه روز»[8]، «می توانی قوانین را به چالش بکشی»[9]، «غوز بالا غوز»[10]، «شب نجات مامان، یا شب از دست رفتن کودکی ام»[11]، «دل و جرات دادن در آخر راه»[12]، «رو کم کنی در مدرسه»[13]، «ملاقات مایک با دایکز»[14] «دستتو بکش»[15]، «جلوی هیچکی کم نیار»[16]، «زیبایی پر و پیمان»[17]، «دکترای سیندرلایی»[18]، «خاطرات یک پارتیزان شهری!»[19]، «حقوق زنان، حقوق بشر است»[20] و «تصمیمات ناممکن؛ مهاجرت از اِلسالوادر به ایالات متحده» پیشتر در مدرسه فمینیستی منتشر شده و بیست و یکمین روایت از این مجموعه را در زیر می خوانید:
قبلا به ما تذکر داده بودند که بیرون رفتن توی خیابان‌های دیترویت در تاریکی شب، می‌تواند خیلی خطرناک باشد، اما هم من، و هم آلیس گرسنه‌مان بود. ما محوطه‌ی امنِ کنفرانس را در کوبال هال ترک کردیم و به‌سوی جایی که قبلا برای صرفِ شام نشان کرده بودیم، راه افتادیم.
وقتی به آن دم و دستگاه غذاخوری در یک گوشه‌ی کوچک شهر رسیدیم، از سرما یخ زده بودیم و فکر کردیم بهتر است بعد از شام، برای برگشتن به مرکزِ انجمن، تاکسی بگیریم. وقتی پشت میز خود ‌نشستیم، خوشحال شدیم از اینکه دیدیم یک تاکسی وارد محل پارکینگ رستوران شد و راننده برای خوردن شام داخل آمد. از راننده پرسیدم که آیا ما می‌توانیم اولین مسافر بعد از شامش باشیم که او موافقت کرد. حالا من و آلیس آسوده‌خاطر از اینکه در راهِ برگشت به مرکز انجمن، یخ نخواهیم زد، شروع کردیم به جرعه‌جرعه نوشیدن چای داغ و خودمان را برای خوردن یه شام گرم با خیالِ راحت آماده کردیم. در عرض چند دقیقه، شام هم روی میزمان بود.
هنوز یک گاز از همبرگرم را نخورده بودم که درِ جلویی رستوران ناگهان باز شد و در یک نمایش باشکوه، چهار زن به‌دقت آراسته و زیبا، مزین به کت‌های بلند سفید مینک، خرامان وارد شدند. سینه‌های بزرگ دو تا از آنها با پیراهن یقه‌دارِ سفید که تا کمر می‌رسید، جلوه می‌کرد. دوتای دیگرشان لباس قرمز با راه‌راه اسپاگتی پوشیده بودند که اندام ریزه‌ی آنها را فرم می‌داد. همه‌ی آنها در آن کفش‌های پاشنه‌بلند و باریکشان، به‌راحتی راه می‌رفتند.
این همنوازی چشمگیر را مردی بلند و باریک با کت و کلاه مینک سفید، هدایت می‌کرد. کت و شلوار قرمز، تنش بود و باد به اندازه‌ی کافی کتش را باز کرد که آستر زرشکی براق آن که با رنگ لباس زن‌ها مو نمی‌زد، دیده شود.
آلیس نجواکنان گفت، «اینها دیگه از اون حرفه‌ای‌هاشن.»
«پس با این حساب، فهمیدی مَرده چیکاره‌اس،» و ما یواشکی خندیدیم.
خنده‌ی ما توجه مرد را به‌سوی ما کشید. او سُرخوران برگشت و تا انتهای میز ما جلو آمد، عینک مارکِ بلوز برادرز را از چشمانش قاپید و دستانش را در هوا تاب داد و به آواز گفت، «خانم‌ها!» یک صندلی کشید و سر میز ما نشست.
آلیس وسایلش را جمع و جور کرد و دستش را روی کتش سراند. من هم، به تبعیت از او می‌خواستم همین کار را بکنم که متوجه شدم یکی از زن‌هایی که با او بود و پشت میزی در همان نزدیکی نشسته بود، پوزخندی از سرِ رماندنِ ما زد. مکانیسم دفاعی درونی من تلنگری خورد. من هرگز از آنهایی نبودم که بترسم و جا بزنم، و بنا نبود الان هم یکی از آنها باشم. بازوی آلیس را برای مطمئن کردن‌ او فشار دادم و سپس رو کردم به این آقا: «نشنیدم کسی از شما دعوت کرده باشه که بنشینید.»
«حیفه که فرصت یه گپ‌زنی کوتاه رو با مردی مثل خودم، از شما خانم‌ها بگیرم.»
چه چیز باعث شده بود که او فکر کند ما می‌خواهیم با او گپ بزنیم را هرگز نخواهم دانست. ولی از گستاخی او فهمیدم که او با این حرف‌ها، میز ما را ترک نخواهد کرد. فکر کردم به شیوه‌ی خودش با او حرف بزنم.
«برای گپ‌زدنِ بدون دعوت با ما، لازمه که یک پنجاه دلاری روی میز بذارین.»
با یک نگاه گذرا دیدم که دهان آلیس باز مانده؛ اما حواسم را متمرکزِ مرد کردم که او هم کمی متعجب شده بود، ولی فوری به حالت عادی برگشت.
حرفم را با صدایی محکم‌تر تکرار کردم، «اگه می‌خواین اینجا بشینین، باید یه پنجاهی رد کنین، وگرنه باید پاشین برین.»
«تو عصبی شدی.» این را گفت، اما تکان نخورد.
«همین طوره،» اشاره به همراهانش کردم و گفتم، «ببین تو اجازه میدی یکی مفت و مجانی با اینها گپ بزنه؟ من هم وقتم رو مفتکی به تو نمی‌دم. حالا پولو رد کن بیاد یا پاشو برو.»
من انتظار داشتم او بلند شود و برود. اما بجایش دستش را در جیب کرد و یک دسته اسکناس بیرون آورد و یک پنجاه دلاری بیرون کشید و گذاشت روی میز. «من به زنهای تاجرمسلک احترام می‌ذارم.» این را گفت و غیرجدی لم داد به صندلی.
او رودست خورده بود.
من پول را برداشتم و مترصد از اینکه قماری را که شروع کرده بودم، به کجا خواهد انجامید، گفتم، «این، یک ربع فرصتِ صحبت با ما رو براتون می‌خره.»
مرد، مثل یک رهبر ارکستر شروع کرد به تاب دادن دستان خود، در حالی که کلمات را آوازوار و قافیه‌دار ادا می‌کرد؛ گویی یک نمایشنامه‌ی افتضاح برادوِی را از بر می‌کند. وقتی غذایم را می‌خوردم نمایشی را تماشا می‌کردم که او با کرّ و فرّ با تکانه‌های تند سر و بدن، و با به‌هم آوردنِ انگشتانش و بشکن زدن، اجرا می‌کرد. با اینکه انگلیسی‌اش خوب بود، متوجه شدم او انزجارآور، آزاردهنده و نفرت‌انگیز است. و حتی وقتی به‌آواز به‌من گفت: «اگه تو نمی‌تونی‌ـ منظور منو بفهمی‌ـ ‌من فوری برمی‌گردم‌ـ ‌دوباره پیشنهاد می‌دم.» احساسِ توهین کردم.
من با شادمانی، آواز او را قطع کردم: «پانزده دقیقه‌ی شما تموم شد. یا یه پنجاهی دیگه بذار رو میز، یا میز ما رو ترک کن.»
«عزیزم، شماها که هنوز یه کلمه هم حرف نزدین.» با تکبر یک اسکناس پنجاه دلاری دیگر روی میز گذاشت. من پول را کنار کشیدم و او اجرای خود را ادامه داد؛ گویی اصلا وقفه‌ای حاصل نشده بود.
بعد از چند دقیقه متوجه شدم راننده‌ی تاکسی به طرف صندوق می‌رود. من توجه آلیس را جلب صورتحساب و راننده کردم. صورتحساب و کتم را برداشتم و بلند شدم.
«هی، کجا؟ فکر کردین به همین راحتی می‌تونین برین؟ من هنوز از وقتم مونده.»
من به ساعتم نگاه کردم. او هنوز از پنجاه دلار دومی‌اش، شش دقیقه وقت داشت. من لبخند زدم و گفتم، «این یعنی اینکه لازم نیست پول شام ما رو هم روی میز بذاری!»
من خوشحال از اینکه از دست آن مرد خلاص شده‌ بودیم، به‌طرف صندوق رفتم که صورتحساب را پرداخت کنم، و واقعا به خودم بالیدم وقتی شنیدم که گفت، «هی پسر! اون پولمو برد. من که همه رو بازی می‌دم، از اون بازی خوردم!»
توضیح: مونیک باودن اصالتا از کشور گویان است. او عاشق سفر است و تا به‌حال از شانزده کشور دیدن کرده، و اگر همین سفر او به جمهوری دیترویت را هم حساب کنیم، می‌شود هفده کشور. او ساکن منطقه‌ی گرم جنوب فلوریدا است و دوست دارد با پولی که سخت هم آن را به‌دست می‌آورد، هرازگاهی، با رفتن به یک رستوران از خود پذیرایی کند.
پانوشت ها:
[1] That Takes Ovaries!
[2] http://feministschool.com/spip.php?article7414
[3] http://feministschool.com/spip.php?article7428
[4] http://feministschool.com/spip.php?article7438
[5] http://feministschool.com/spip.php?article7442
[6] http://feministschool.com/spip.php?article7466
[7] http://feministschool.com/spip.php?article7473
[8] http://feminist-school.com/spip.php?article7500
[9] http://feministschool.com/spip.php?article7515
[10] http://feministschool.com/spip.php?article7527
[11] http://feministschool.com/spip.php?article7529
[12] http://feministschool.com/spip.php?article7540
[13] http://feministschool.com/spip.php?article7548
[14] http://feministschool.com/spip.php?article7558
[15] http://feministschool.com/spip.php?article7596
[16] http://feministschool.com/spip.php?article7601
[17] http://feministschool.com/spip.php?article7645
[18] http://feministschool.com/spip.php?article7651
[19] http://feministschool.com/spip.php?article7682
[20] http://feministschool.com/spip.php?article7703
[21] http://feministschool.com/spip.php?article7804

مطلب‌های دیگر از همین نویسنده در سایت آینده‌نگری:


منبع:


بنیاد آینده‌نگری ایران



پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۸ مارس ۲۰۲۴

حقوق‌بشر

+ پیام نرگس محمدی از زندان اوین به پارلمان اروپا  نرگس محمدی

+ زمانه چه بازی ها که ندارد کیومرث صابغی

+ معترضان قم پس از شکستن درهای حضرت معصومه با شعار 

+ ... 

+ مردی که گناهش پرخاش به خرافات بود--به یاد سالگرد کشتن احمد کسروی در بیستم اسفند۱۳۲۴* محمد امینی

+ فراخوان برای شرکت در تظاهرات اعتراضی به نقض گسترده حقوق بشر در ایران 

+ جک ما از دنیای تجارت خداحدافظی می‌کند حمیدرضا تائبی

+ حمایت بیش از ۳۶۰۰ نفر در حمایت از رامین حسین پناهی و نسرین ستوده 

+ آموزش رایگان حق همه‌ی کودکان است؛ 

+ اتحادیه اروپا از عربستان خواست در مورد کنشگران بازداشتی اطلاعات ارائه کند 

+ تاکید کانادا بر «حقوق بشر» پس از واکنش شدید عربستان به درخواست آزادی فعالان 

+ پیکر عباس امیرانتظام به خاک سپرده شد 

+ اطلاعیه جبهه ملی ایران 

+ انتقاد دیده‌بان حقوق بشر از دستگیری رقصندگان اینستاگرامی ایران 

+ بازداشت چند نفر در سیستان و بلوچستان به اتهام ارتباط با رسانه‌های خارجی رادیو فردا

+ دومین تجمع در برازجان؛ صدها تن به قطعی و جیره‌بندی آب اعتراض کردند 

+ شصت وكيل دادگستري از ريس جمهور ایران درخواست فوري توقف اجراي حكم اعدام رامين حسين پناهي كردند 

+ اعتراض در محل نماز جمعه خرمشهر: «به نام دین، ما را غارت کردند» 

+ هجوم مأموران امنیتی به منزل کاووس سیدامامی 

+ «اعتصاب غذای» ده درویش زن در زندان قرچک ورامین 

+ گزارش پزشکی قانونی از وجود «محل تزریق و کبودی» در بدن کاووس سید امامی‎‎ 

+ در خواست شکستن اعتصاب غذای گلرخ ایریایی 

+ . 

+ ایران ما و روز جهانی زنان 

+ رامین سیدامامی: مادرم را تهدید کردند که درباره مرگ پدرم با رسانه‌ها حرف نزند 

+ گزارشی از یک بازدید میدانی از جنگل‌ها و منابع طبیعی در غرب مازندران کوروش برارپور

+ پلیس تهران ۲۹ شهروند معترض به حجاب اجباری را بازداشت کرد 

+ اعتراضی دیگر به حجاب اجباری در تهران؛ نسرین ستوده: دختر خیابان انقلاب آزاد شد 

+ اعتراض کانون صنفی معلمان استان تهران به ادامه بازداشت معترضان 

+ دختر_خیابان_انقلاب_کجاست؟ سوالی که هزاران بار در توییتر پرسیده شد‌ 

+ ادامه بی‌خبری و نگرانی خانواده‌های چهار دانشجوی زندانی 

+ جنازه سارو قهرمانی به خانواده‌اش تحویل داده شد 

+ عفو بین‌الملل خواستار تحقیقات فوری درباره موارد «خودکشی» در زندان‌های ایران شد 

+ ۲۲ شورای صنفی دانشگاه‌های سراسر کشور خواستار آزادی دانشجویان بازداشتی شدند 

+ بازتاب اعتراضات ایران در رسانه‌های خارجی و بین‌المللی 

+ اعتراضات در شهرهای ایران ادامه یافت - مرگ بر خامنه ای 

+ «تجمع اعتراضی در کرمانشاه» 

+ بازار دست دلال‌هاست مسلم تقوی

+ مردم با هشتگ به جنگ گرانی می‌روند مینا شهنی

+ وقتی نه مسکن مهر، مهر داشت؛ نه فکری به حال آینده کردیم 

+ تظاهرات اعتراضی علیه حکم اعدام  

+ اطلاعیه مطبوعاتی همبستگی جمهوریخواهان ایران در نیویورک 

+ گزارشی از سفر امدادی به استان کرمانشاه برای کمک به هم میهنان زلزله زده. کوروش برارپور

+ گزارشی از سفر امدادی به استان کرمانشاه برای کمک به هم میهنان زلزله زده کوروش برارپور

+ وقتی زن بی پناه است رضارخشان

+ شادمان چون مرگ ناصر فكوهي

+ هیولای درون*  ناصر فکوهی

+ در سفر به مناطق زلزله زده، هویت قومی و غرور ملی هم میهنان کوردمان را «نادیده انگاشته شده» و «سرکوب شده» دیدم!‎ ×  کوروش برارپور

+ ابر‌ بحران‌ها و آینده ترسناک ایران 

+ جنبش بازنشستگان: 

+ خطاب به فولادگران به پاخاستۀ اهواز 

+ بغض‌های موسیقی و کفن‌پوشان/ 

+ آنجلینا جولی برای دانش آموزان پیام داد/ برای حقوق بشر تلاش کنید 

+ نامه آتنا دائمی به مناسب پایان ۵۴ روز اعتصاب: اعتصاب غذا کردم که صدای بی صدایان باشم 

+ آقا تا حالا شده با یک زن خشونت کنید آیدین پورخامنه

+ دو گونه انسانی، دو جهان مریم رضایی

+ خشونت‌های واقعی در فضای مجازی شکوفه احمدی

+ خشونت‌های فرساینده روزمره سمیه قدوسی

+ نامه‌ی آتنا دائمی زندانی در اعتصاب غذا در زندان اوین آتنا دائمی

+ تحلیلی آسیب شناختی بر موقعیت بحران های کالبدی شهر در تهران با نگاهی به آتش سوزی و تخریب ساختمان پلاسکو  ناصر فکوهی

+ بحران نوجوانی و جوانی در ایران امروز در گفتگو با ناصر فکوهی ناصر فکوهی

+ ابراز بی‌اطلاعی نماینده مجلس از بازداشت معترضان به پارازیت در شیراز رادیو فردا

+ حامیان آرش صادقی مقابل زندان اوین تجمع کردند رادیو فردا

+ جهانی بدون جنگ  سایت آینده نگر

+ واکنش وزیر کشور به گورخوابی: از ترس بازداشت به گورستان پناه می‌برند رادیو فردا

+ گورخواب‌ها زنده‌اند، انكار بس است 

+ نامه سرگشاده فرهادی به روحانی: سراسر وجودم شرم است و بغض 

+ ٥٠ زن، مرد و کودک، شب‌ها در گور می‌خوابند در هر گور یک تا ٤ نفر زندگی می‌کنند 

+ انتقادات مسعود شجاعی از فساد مالی و اخلاقی در فوتبال و جامعه رادیو فردا

+ حمایت ستاره‌های فوتبال ایران از مسعود شجاعی رادیو فردا

+ ثبت نزدیک به دو هزار شکایت در مورد تنبیه بندی دانش‌آموزان در سال‌های ۹۳ و ۹۴ 

+ در این مدرسه اگر شهریه پرداخت نکنید، شلاق می خورید و اخراج می شوید 

+ ویکی‌لیکس در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اسناد جدیدی منتشر می‌کند 

+ بی‌عدالتی اقتصادی امروز ایران در تاریخ معاصر بی‌سابقه است دکتر محمد مالجو

+ ایران در معرض بحران حذف جنین دختر  دکتر سیمین کاظمی

+ وقتی زنان در محیط کار کمرنگ می‌شوند مترجم رویا پاک سرشت

+ دور کردن زنان از بازار کار به‌ نام حمایت 

+ کشف مواد منفجره و پرچم داعش در عملیات جستجوی یک خانه در بروکسل 

+ فقر؛ مهم ترین عامل تن فروشی در جامعه ایران 

+ کمپین تغییر چهره مردانه مجلس، گامی بلند برای مشارکت سیاسی زنان  شیرین فامیلی

+ نگاهی به سیمرغ عطار با پرسش از حقوق برابر جواد موسوی خوزستانی

+ شیوع «عروس – کودکان» سوری در یک نسل از دست رفته به روایت تصویر ترجمه رایحه مظفریان

+ کاندیداهای زن و موضوع «نظارت» بر انتخابات آمنه رضایی

+ مبارزه زنان برای راه یافتن به صندوق های رأی  دکتر فائنه حنیفه اوا

+ فروش دیوار برلین ترجمه فرانک فرید

+ تجربه حضور در نشست های زنان کاندیدا شهلا فروزانفر

+ درباره‌ «زبان زنان» شیرین کریمی

+ رد صلاحیت زنان: استراتژی حذف یا مقاومت برای تغییر؟  آزاده دواچی

+ بررسی نقش فناوری اطلاعات در حقوق زنان /فضای اینترنت جنسیتی نیست ثمین چراغی

+ ناسیونالیسم عربی و جنبش زنان عرب ترجمه و تلخیص مهسا پناه شاهی

+ کمپین تغییر چهره مردانه مجلس - درباره رد صلاحیت گسترده کاندیداهای زن مجلس دهم کمیته من کاندیدا می شوم

+ کمپین تغییر چهره مردانه مجلس، تلاشی برای بازگرداندن تغییر به زندگی واقعی منصوره شجاعی

+ نشست پرسش و پاسخ با چهار تن از داوطلبان زن نمایندگی مجلس دهم گزارش: مریم جوادی – عکس ها: تینا سپاس

+ مداخله در انتخابات مجلس و خروج جامعه مدنی زنان از انفعال  آمنه کرمی

+ زیبایی‌شناسی در پروانگی مرضیه جعفری

+ ختنه دختران در میان اهل تشیع پاکستان و هند  سمیره حنایی- رایحه مظفریان

+ لغو حکم بخشداران زن خوزستان، با کدام مجوز شرعی؟ یاسمن الف

+ تجارب منحصر به فرد زنان در چالش برای تغییر چهره مردانه سیاست  صبا شعردوست

+ رفع تبعیض در ساختار مردانه سیاست؟ مریم مهیمنی

+ تبعیض جنسیتی در ساختارهای اجتماعی افغانستان ابراهیم داریوش



info.ayandeh@gmail.com
©ayandeh.com 1995